لیست وبلاگنویسان امضاء کننده 2 نامه اخیر

در مدار انتظار - لاله های سرخ انقلاب- خاکستر سبز- حریم ریحانه- بوی سبز ایمان- لحظه های من و تو- صدای سکوت- ربک- سمفونی صبر- و تو چه دانی حسین کیست؟- من شیعه هستم - فانوس 90- شورشگر- به رسم بندگی- در امتداد نور- صالحون- حامیان گفتمان انقلاب اسلامی- ندای همتزمردی در دل کویر- قرارگاه منتظران ظهور-  اینجا عشق می بارد از آسمان دلم- سرزمین عشق- طلبه ای با نعلین مارک دار- هیچش کناره نیست- نگاه بیکران- شهید قلب تاریخ- عارف سیاسی- شهید بی پلاک- معصومه شریفی اسدی - عهد قلم- معلمی از دیار زواره- موسسه قرآنی یاس نبی هفتکل- عطش انتظار- احساسات نامحسوس-  سیاست عین دیانت- مقتدر مظلوم- حزب فقط حزب علی  رهبر فقط سیدعلی- بصیرت- غروب آفاق- رامین شمسایی- پرکوهی ریکا- جنبش مرصوص - ای شما ای تمام عاشقان هرکجا- فرهنگ انتظار و ایثار و شهادت- عطش انتظار- نقطه رهایی- من دیپلمات نیستم- یک بابلیاحادیث ( راز خوشبختی انسان)- بچه های ایران زمین- صبح نزدیک است-
بهار زرین دشت - مکتب ظهور امام زمان (عج)-  
وبلاگ حامیان دکتر احمدی نژاد-   ونوس های ماه نشان- 
اسلام صدامحمود
دختر و فتنه بنفش - دختر کماندار  -  لبیک یا خامنه ای  - انقلاب دینی - شهدا شمع محفل بشریت هستند - دل نوشته های جنگ و دفاع مقدس - گوهر کمال  حجاب برترن و القلم- مکتب ایمان
امیر شهبازی
بچه های ایران زمین -   خط خطیهای یک طلبه جوان - السلام علیک یا صاحب الزمان- وارثان یاس- صبح البرز- تکامل در مسیر ظهور- تمام حرفهای دلمعنوان من زیر درخت  آلبالو گم شده اهل الولاء- دهکده آرامش- السلام علیک یا صاحب الزمان- حزب فقط حزب علی- سبز علویان- پایگاه اطلاع رسانی دلندمایاد یاران- قرارگاه یک بچه بسیجی- اعتدال- به سوی رستگاری - زندگی زیباست اما

ذره ای کوچکتمام حرفهای من - گفتنی هایی که نشد - سیاست از دید یک دانشجوی...- روزنه های یک دختر متعهد - یادداشت های یک افسر متعهد - بت شکن ایران - حجاب - انسان و جاودانگی - انعکاس نور - روزگار دانشجویی - هلن تی تی - ترنج - منبر طلاب  
ماء المعین - به سوی دولت اسلامی - عشق است استقلال - یاران همدل - انرژی مثبت - خاکیان ولایتمدار - بیدارها - معتکف - جوانی در همین نزدیکی - میانه راه- تقوی - سیب سرخ - طوفان آرام - ستاد حامیان دولت نهم و دهم - خامنه ای تنها نیست - مطهرونی ها بشتابند - اف پراتوری - نوشتار مسعود ادیب - امیدوار - اینک طوفان - بصیرت - ردپا- رفقای قدیم - هیچ پرسید حال و هوای مرا - جوان مسلمان - قشنگ ترین لبخندهای خدایم - آفتاب 110- لیمونده - یادداشتهای یک پابرهنه- زن ایرانی - کاش من هم یک بسیجی بودم- سایه عشق - حجاب زیباست - ما هستیم با ولایت تا شهادت - ترنم سلام- اقراء و ربک الاکرم- بیدارها - او روزی خواهد آمد- مخوای با یه طلبه حرف بزنی؟- یاد سبز - مسجد جلوه- آخرالزمان انتظار و مهدویت - هیات انصارالحسین (ع) جویبار - الیسه الصبح بالقریب؟ - شیعه نیوز- دوستداران کربلایی میلاد مجنونی - بنام خدای متعال -شهرک وحدت جوشقان قالی - یاران سوم تیر - مسجد علامه شیخ شوشتر - محفل عشاق العابس بروجرد - موج الزهرا - تو میایی - مشارق - پرواز پرنده خوشبختی - ما با ولایت زنده ایم - فراق یار - دل نوشته های سیاسی فرهنگی دانشجوی عدالتخواه - زهرا ریحانه النبی - طوفان عشق - مقتدر مظلوم - دولت مردم - احمدیاش صلوات - سه فاز ( سایت تفریحی ) - پایگاه حامیان اسفندیار رحیم مشایی - فرهنگ الهی - افسران جنگ نرم - عشاق الحسین - ترویج بصیرت - پروانه های عاشق- عشق یعنی با خدا  تنها شدن - نورالانوار - دیدگاههای شخصی امیرتقی زاده - بصیرتسیر و گرسنه - جام صبوحی - دل نوشته های مذهبی - ابوالفضل علمدار - با من حرف بزن - آخرین ایستگاه، شهادت - ستارگان- قوم سلمان- قلب خود را پر از عشق خدا کن-  نشونی - ذی القربی - کجایند مردان بی ادعا - پیاده رو - در انتظار یار - جوانان منتظر - رییس جمهور آسمانی- حزب الله، صدای عدالت - علوم فراتر از جهان
بصیرت صادق
در انتظار یار - صبح نزدیک است- پا جای پا- 8 گام تا موفقیت- حامیان گفتمان انقلاب اسلامی - عروج - دولت محمود - هوای عشق رسید تا حوالی تو - حقیقت عشق - اعوذ بالله من نفسی - آسمانی ها - فردا باران - حزب فقط حزب علی - وبلاگ منتظرالمهدی
من یک دختر مسلمانم - یاد سبز- یادداشتهای جیرجیرک- آهسته عاشق می شوم 
دوستداران کربلایی میلاد مجنونی - پریاگلی - ستاره پوش - بازباران - مهاجر

گفتنی هایی که گفته نشد - سنگر اجتماعی عاشقان ثارالله - چترباز - زهر شیرین - یافاطمه زهرا
بصیرت - مقر موعود( ایلخانی)- ولایت علوی 12 - دست نویسه- گراف چریک - کلبه اخبار- گل سرخ - چشم زلال - بوستان حجاب 
وبگاه جوان انقلابی - نسیم سحر - دل بریده ها - حسنا - سیستم دینامیک- گپ مکتوب - الگوی جهانی پیشرفت- عاشورا مکتب ایثار و عشق و شهادت-

 دل نوشته های قاسم محمدی - پایگاه اینترنتی رهروان ولایت - انتهای دوست داشتن، آنسوی ابدیت - دختران بهشتی - آذربایجان اویاخدی - داداش مجتبی گلم - دست نوشته های محمد تجری - کهنه یادداشتهای یک جامانده از عالم - جوانان ولایتنحب - حامیان دکتر جلیلی در اسفراین - پاتوق منتظران ظهور - بصیر - جام عدل- من هنوز منتظرم
شمیم بهار - خیبر63- مسافران بهار - شنود - تپش قلب- شعرهای من - رایحه نجابت - سرزمین عشق- خاک پای یار - خلوت تنهایی - سربند ارثی - نجوای دل من - تمارنامه - ولایت بهار
از همین خاک- بی پلاک- هستی- در دفتر دلت نام خدا را حک کن- دست به قلم های سید جلیل- اللهم صل علی محمد و آل محمد - کانال سایبری کمیل- خسته دل- ولایتمدار- پایگاه خبری انقلاب نیوز- سخن عشق- پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی ذابین- خط ممتد- من و دوربینم- فریاد ابوذر- پایگاه اینترنتی و تخصصی رضوی- از ماست که برماست- نشان بی نشانه ها- وبلاگ شخصی طاها قیچی سازعاشقان ولایت- حدیث یار- اسرائیل، مشق شیطان- شورشیرین- مرقومات- خاطرات جنگ( روایت فابریک)- آل طاها- گروه فرهنگی علمدار تنکابن- دلنویس- آل اله- در مسیر-
آسمانی ها- تحلیل های خرکی - نوشته های یک مداد مغزی- حریم ریحانهرزمنده سایبری- ملجا امام خوبی ها- پادمان حمایت از جنبش عدالتخواه- آریوشا- آلاء، جانم فدای امام نقی(ع)- مسجد امام علی(ع) خرمشهر- زاویه دید یک جوان- انتظار مهدوی
حلال ها- ملاقات- ساندیس خور نظام- در مقتل گمنامی- استدلال نامه- صاحبنا( السلام علیک یا صاحب الزمان)- پنجره بیست و هفتم- تنواء- شهدا شرمنده ایم- پندار من- برای او- دلتنگی ابرها
وبلاگ بزرگ ازناییها- یا مهدی ادرکنی- بال گشاده- دولت کریمه- سربند ارثی- کاریه که شده- ساحل تنهایی- آوای خاک- طراحی بنر و پوستر مناسبتی- پایگاه اطلاع رسانی وهابیت- حضرت مادر- لایتناهی- روایت نو- اینجا آسمان است- سنگر سایبری میثاق- جلوه- در انتظار یار- پارود مروارید گستر چابهار- التماس دعا- یاد یاران- کاش من هم عمار بودم- خیمه نشینان هجر- آخرین ایستگاه شهادت

آماده شهادت هستیم مولا- حریم آشنا- از علی تا سید علی- ما توانستیم- باشگاه ذوالفقار افوس- افوس نیوز- ونوسی های ماه نشان- مرصاد- فراماسونری ممنوع- ترویج بصیرت- ولایت فقیه- آینه های ناگهان- اردکان نما- حسین خرازی- دهه چهارم- فرهنگ پرواز- بامن حرف بزن- حسین کیست؟- شهدا شمع محفل بشریت هستند- من او- حکمت ما- فرزند آزادی- منتظر- در مسیر حق و حقیقت- سرباز ولایت- دل نوشته های یک سرباز جوان- منتظر ظهور
- آسمان- مردمی نژاد- صددانه یاقوت-

پایگاه خبری سلام تربت- هرچیزی در مورد یاسوج- دوران نزدیک به ظهورنانو اس ام اس- روزهای من- لبیک- بلاغ( سید مصطفی موسوی) - بصیرت- این روزها- قبیله عشق- پایگاه خبری همت نیوز

بصیرت صالحین- پایگاه اطلاع رسانی شهریار بستان آباد- حرم سازان- هستی- منتظران ظهور- دوست و دوستی
پرتال خبری آوای دنا- یک وبلاگ ضد صهیون- رزمنده هشتاد و اشک- شهد ادب- عاشقان امام علی(ع)- پایگاه اینترنتی خون خداساندیس خور- عاشورا72- تحت تعقیب

تقدیر فعالان فضای مجازی از 8 سال جهاد دکتر احمدی نژاد


از نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئلة‌‌ برجسته‌شدن ارزش‌هاى انقلاب است. در این سال‌هایى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه می‌کردند و ما آن‌ها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلة‌‌ ساده‌زیستى مسئولان ، استکبارستیزى، افتخار به انقلابی‌گرى. یک دوره‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابی‌گرى و این‌ها به انزوا افتاده بود؛ سعى می‌کردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله می‌نوشتند، حرف می‌زدند، گفته می‌شد. امروز خوشبختانه این‌جور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهت‌گیرى انقلابى، ارزش‌هاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همین‌هاست؛ یعنى مردم به این ارزش‌ها اهمیت می‌دهند. مسئلة‌‌ دعوت به عدالت، مسئلة‌‌ ساده‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ این‌ها خیلى چیزهاى مهمى است. ۲/ ۶/ ۹۱

این را شما افتخار بدانید که الحمدللَّه به مبانى انقلاب پایبندید و به اینکه شعارهاى انقلاب را قبول دارید و می‌خواهید اجراء کنید، افتخار می‌کنید؛ این توفیق بزرگى است. یکى از مهم‌ترین خصوصیات این دولت این است که شعارهاى خودش را شعارهاى انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندى و افتخار می‌کند. 

۸/ ۶/ ۸۹


جناب آقای دکتر احمدی نژاد

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

ما جمعی از جوانان و فعالان فضای رسانه ای بر آن شدیم تا در حد توان و وسع خود، از زحمات شبانه روزی و 8ساله شما در حق ملت ایران تقدیر و تشکر کنیم. می دانیم که درک این زحمات به این راحتی نیست و واقعا این گونه تشکر کردنها در مقابل حجم انبوه خدمات شما ناچیز است.

آقای احمدی نژاد، از روز 27 خرداد که ما اصلح را با دل خود شناختیم نه در نشستهای سیاسی احزاب اصولگرا!، فهمیدیم که راه سختی را در پیش داریم. ما در انتخاب اصلح منتظر اخبار محرمانه ای نبودیم که بگوید نظر رهبری با فلانی است بلکه افتخار ما تاییدات 8 سال اخیر رهبرعزیز از دولت و عملکرد شما بود. ما با شما یاد گرفتیم که اصولگرایی تنها به اسم و گروه نیست. با افتخار می گوییم شما یک اصولگرای واقعی هستید که روی اصول خود ایستادید و با کسی معامله نکردید. شما یک اصلاح طلب واقعی هستید که اصلاحات مهمی در ساختار اداری و اقتصادی و سیاسی ایران انجام دادید و اصلاحات را تنها در حد حرف و شعار و... تفسیر نکردید. شما شعار ایران برای همه ایرانیان را با سفرهای استانی و توزیع عادلانه یارانه ها نشان دادید. نام امام زمان را از کنج مساجد به تریبونهای جهانی بردید. نشان دادی که نه لیبرالی و نه متحجر. نشان دادی که هم رییس جمهور کپرنشینان کرمان هستی و هم رییس جمهور کسانی که مخالف تو بودند و به تو رای ندادند. دکتر جان، بزرگترین انحراف تو انحراف از اصول چپ و راست و کارگزار بود و چرا وارد تعامل ( معامله) با احزاب نشدی؟!.

تقدیر ما از شما یک تقدیر خالصانه و به نمایندگی از جمع زیادی از ملت بی رسانه ایران است. ملتی که نظرات و تحلیلهایشان در هیچ یک از رسانه ها و خبرگزاریها منتشر نمی شود، مردمی که به دیده ها بیشتر از شنیده ها اعتماد می کنند. ما مواضع شفاف رهبری در مورد عملکرد و مواضع شما را قبول داریم نه نقل قولهای دروغی که آقایان امنیتی و اصولگرایان دورغین به نقل از رهبری منتشر می کنند. ما از شما تقدیر می کنیم چون به رای و راهمان اعتقاد داریم. برای ما بزرگی نظام مهمتر از بزرگان نظام است.  ما از شما تقدیر می کنیم چون تنها ملاک و فصل الخطابمان آقا است نه آقایان

دعای خیر ملت سرافراز ایران بدرقه راهتان.

دوستان عزیز جهت امضاء لطفا نام و نام نام خانوادگی؛ آدرس وبلاگ یا سایت خود را در قسمت نظرات وارد کنند



جناب آیت الله آملی لاریجانی

بسمه تعالی

جناب آیت الله آملی لاریجانی

ریاست مححترم قوه قضائیه

با سلام و تبریک ایام ماه مبارک رمضان و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و همکارانتان در دستگاه قضایی

نگارندگان و امضاء کنندگان این نامه جمعی از حامیان جمهوریت نظام و مردم سالاری دینی هستند که در همه انتخاباتهای ریاست جمهوری انجام شده همواره بر صحت انجام انتخابات مهر تایید گذاشته و به امانت نظام در پاسداری از آراء مردم یقین قلبی و عینی داریم. نظام جمهوری اسلامی و در راس آن رهبر عزیز نشان داد که همواره هر آنچه که از صندوقهای رای بیرون بیاید مورد تایید ایشان است و اتهامات پوچ و بی اساسی مانند مهندسی انتخابات، دستکاری آراء، تقلب گسترده، بی اعتنایی به رای مردم و... به هیچ وجه در شان نظام اسلامی ما نیست. بی شک کسانی که بدون دلیل و مدرک به ایراد چنین اتهاماتی می پردازند، خود از حامیان جدی دیکتاتوری بوده و هستند.

جناب آقای لاریجانی؛ انتخابات 92 برگ زرین دیگری از کارنامه پرافتخار مردم سالاری نظام جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت و اعتراف دوست و دشمن به صحت انتخابات ریاست جمهوری در همه ادوار در ایران اسلامی، لکه ننگی را بر پیشانی کسانی زد که سال88 دچار توهمات فتنه انگیزانه خود شدند و نظام را به تقلب گسترده متهم کردند. کسانی که در انتخابات 92 وقتی نتیجه به نفع آنهاست اعلام می کنند رای مردم موثر است؛ چرا در سال88 به رای مردم بی اعتنایی کرده و آن افتضاح سیاسی و انتقام گیری از رای مردم را ایجاد کردند؟ چرا دشمنان رای ملت در سال88 عذرخواهی نمی کنند بخاطر آن همه خسارت مادی و معنوی که به حیثیت مردم سالارانه نظام جمهوری اسلامی و در راس آن ولایت فقیه زدند؟

جناب آقای لاریجانی؛ 4 سال دقیق از فتنه 88 گذشت و متاسفانه هنوز پرونده فتنه گران واقعی و دشمنان رای ملت و جمهوریت نظام بسته نشده. آیا اینک که نظام اسلامی بار دیگر نشان داد که در صیانت از آراء ملت ذره ای کوتاه نمی آید، بهترین موقع برای محاکمه فتنه گرانی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی هاشمی، فایزه هاشمی، محمد خاتمی، عفت مرعشی و... نیست؟ آیا کسانی که سال 88 دستور اغتشاشات خیابانی را علنا صادر کردند، باید اینگونه آزادانه در مملکت دموکراتیک ما رفت و آمد کنند و از ضرورت اعتنا به رای مردم صحبت کنند؟!. چرا قوه قضائیه در 4 سال اخیر روند برخورد با سران واقعی فتنه را پیگیری نکرد؟ چرا مساله مهمی مانند فتنه 88 به فراموشی سپرده شد؟ پس کی قرار است با عاملان اصلی فتنه 88 برخورد امنیتی و قضایی شود؟ چرا پیاده نظام فریب خورده و احساساتی فتنه 88 که قربانی دروغ پردازی برخی به اصطلاح بزرگان! نظام و آقازادگان شدند؛ باید با آنها برخود شود اما مسببان فتنه ضد دموکراتیک 88 کماکان در آزادی کامل بسر می برند؟ واقعا پرونده مهدی و فایزه هاشمی که هم توهین به رهبر انقلاب و هم عاملیت در فتنه 88 در کارنامه آنها ثبت شده، از بحث احضار رییس جمهور عزیزمان به دادگاه کم ارزشتر است؟! چطور است که رییس جمهور بدون فوت وقت و به جای تشکر از زحمات 8 ساله اش به دادگاه احضار می شود اما سران واقعی فتنه هنوز در آزادی کامل بسر می برند؟تا کی قرار است شاهد آزادی فتنه گران باشیم در صورتی که شعار دستگاه قضا این است که همه در برابر قانون مساویند؟ آیا هنوز دستگاه قضا دنبال جمع آوری مستندات! جهت اثبات نقش این افراد در فتنه 88 است؟!. چگونه است که یکی از متهمان اصلی فتنه 88 یعنی مهدی هشامی با مشاوره جناب آقای اژه ای دادستان کل کشور به ایران باز می گردد!. آیا این برای دستگاه قضا افتخار است؟ آیا اکنون که نظام اسلامی ماننند همیشه در آزمون انتخابات ریاست جمهوری92 سربلند بیرون آمد، وقت محاکمه دروغ پردازانی چون هاشمی و خاتمی در دادگاه نیست؟ چگونه است این دروغ پردازان خود را از بزرگان نظام! می دانند در حالیکه رفتار کودکانه آنها در سال88 نشان داد که فقط از لحاظ سنی بزرگ هستند نه شعور سیاسی. کسانی که بزرگی نظام را فدای بزرگی پوشالی خود کردند.

جناب آقای لاریجانی؛ معتقدیم که این افراد بیشترین نقش را در لکه دار کردن حیثیت دموکراتیک و مردمی نظام اسلامی داشتند و تعلل جنابعالی و دستگاه قضا در برخورد با این افراد برای ما قابل قبول و توجیه پذیر نیست. ما جمعی از وبلاگنویسان به نمایندگی از ملت سرافراز ایران ضمن دفاع از نتایج انتخابات 92 و کلیه انتخاباتهای انجام شده در تاریخ انقلاب، خواستار برخورد جدی و قاطع شما با سران دروغگو، دیکتاتور و ضد دموکراتیک فتنه 88 که اسامی آنها نیز اعلام شده می باشیم. همچنین لازم است گزارش کامل و جامعی از نحوه برخورد با فتنه ضد دموکراسی88 به افکار عمومی ارائه شود. 4 سال از فتنه 88 گذشته و دستگاه قضا اقدام مثبت و درخور تحسینی برای برخورد با فتنه گران انجام نداده است. ما معتقدیم بهترین رییس کمیته صیانت از آراء مردم ایران اسلامی با هر فکر و گرایش سیاسی، رهبر عزیزمان می باشد که نشان داد به هیچ وجه حاضر نیست نظر خود را به دیگران تحمیل کند و مانند برخی بزرگان! دروغین، نتایج انتخابات را در صورتی بپذیرد که باب میل ایشان باشد!.


جهت امضاء در قسمت نظرات، نام و نام خانوادگی، آدرس وبلاگ و ایمیل خود را درج کنید و به سایر دوستان نیز اطلاع دهید.

روایت داوری از انحرافات کمسیون اصل 90

شبکه ایران - دکتر عبدالرضا داوری


ابتدا این دو خبر را بخوانید:

10 اردیبهشت 1392- سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس گفت: پرونده شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی از مشایی در کمیسیون اصل 90 بررسی شده و تا قبل از آغاز بررسی صلاحیت کاندیداهای احتمالی در اختیار نهادهای نظارتی قرار خواهد گرفت. مصطفی افضلیفرد در گفتوگو با خبرنگار مهر ضمن تایید خبر پیگیری پرونده اسفندیار رحیم مشایی در کمیسیون اصل 90 گفت: این پرونده شامل شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی از مسئول دفتر سابق رئیسجمهوری است که در کمیسیون اصل 90 در حال بررسی است.وی درباره ابعاد این پرونده افزود: هنوز بنا نداریم که ابعاد این پرونده را بیان کنیم اما قطعا این گزارش میتواند به نهاهای نظارتی که وظیفه بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری را دارند کمک کند. سخنگوی کمیسیون اصل 90 تاکید کرد: بدون شک گزارش پرونده شکایت از مشایی تا قبل از آغاز بررسی صلاحیتها تهیه و ارایه خواهد شد. این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: کمیسیون اصل 90 بنا دارد پرونده سایر نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری را نیز بررسی کند.


5 تیر 1392- سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس از ارسال پرونده شکایت از اظهارات مشایی به نهادهای نظارتی همچون وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور خبر داد.«مصطفی افضلیفرد» نماینده اردبیل، نمین و نیر در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران گفت: پروندهای در خصوص اظهارات مشایی در مورد انبیا(ع)، مکتب ایرانی، حضرت مسیح(ع)، مدیریت داوود نبی(ع)  و رژیم صهیونیستی در کمیسیون اصل 90 تشکیل و مورد بررسی قرار گرفت که این پرونده برای رسیدگی به مبادی ذیربط ارسال شد.وی در ادامه بیان کرد: این پرونده با شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی تنظیم شده که تعدادی از نمایندگان مجلس هفتم و هشتم نیز در میان شاکیان حضور دارند.سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس در پاسخ به این سوال که نتیجه نهایی رسیدگی به پرونده شکایت از مشایی به چه دستگاهی ارسال میشود، بیان کرد: پروندههای کمیسیون اصل نود مجلس عمدتا به نهادهای نظارتی همچون وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور فرستاده میشود و پرونده شکایت از مشایی نیز به این نهادها ارجاع شده است.وی در پایان در مورد علت تشکیل این پرونده اظهار داشت: این پرونده درمورد اظهارات خاصی نیست، در مورد همان حرفهایی است که مشایی در محافل و مجامع عمومی و در بین مردم بیان کرده است.***
همانگونه که در دوخبر بالا ملاحظه نمودید،سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی دو هفته پیش از آغاز ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، یکی از وظایف کمیسیون اصل 90 مجلس را بررسی پرونده نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری دانسته و در همین رابطه به تشکیل پرونده برای اسفندیار رحیم مشایی و ارسال آن به شورای نگهبان به عنوان نهاد بررسی کننده صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری اشاره کرده است.سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس در خبر اول اشارهای به محتویات پرونده ای که برای مهندس مشایی تشکیل داده نمیکند اما 57 روز بعد طی مصاحبهای جدید در مورد ابعاد پرونده مهندس مشایی در کمیسیون اصل 90 مجلس سخن گفته و این پرونده را مرتبط با  «اظهارات مشایی در مورد انبیا(ع)، مکتب ایرانی، حضرت مسیح (ع)، مدیریت داوود نبی(ع)  و رژیم صهیونیستی» دانسته «که مشایی در محافل و مجامع عمومی و در بین مردم بیان کرده است.» و در ادامه از ارسال پرونده مهندس مشایی به وزارت اطلاعات خبر داده است. اندک آشنایی با وظایف و عملکرد کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی نشان میدهد آنچه سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس از روند شکلگیری پرونده مهندس مشایی بیان کرده، انحراف قطعی از وظایف و اختیارات کمیسیوناصل 90 بوده و بنا به دلایل زیر میتوان نتیجه گرفت که کمیسیون مزبور در این موضوع کاملا در مسیر انحرافی حرکت کرده است:

کمیسیون اصل 90، به منظور اجرای اصل نودم قانون اساسی تشکیل میگردد تا طبق قوانین مصوب مربوط به خود اداره و انجام وظیفه نماید.اصل نودم قانون اساسی به این شرح است:«هر کسی شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتبا به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ کافی دهد و در مواردی که شکایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است رسیدگی و پاسخ کافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی که مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.»

بر این اساس تنها وظیفه کمیسیون اصل 90 رسیدگی به شکایات از «طرز کار» مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه است و در ادامه همین آیین نامه آمده است: منظور از «طرز کار» شیوه اداره امور مربوطه است. هرچند که طبق اصل 90 قانون اساسی هر شخص حقیقی یا حقوقی ممکن است صاحب شکایت باشد اما این اجازه عام متضمن این نکته نیست که هر شکایتی در کمیسیون اصل 90 مجلس قابل رسیدگی است. پیگیری شکایات در کمیسیون اصل 90 مشروط به این است که موضوع مورد شکایت در صلاحیت این کمیسیون باشد؛ یعنی باید شکایت از طرز کار مجلس یا قوه قضائیه یا قوه مجریه باشد. به عنوان مثال: اگر شکایت شخصی از قاضی دادگاه این باشد که بر خلاف قانون رسیدگی کرده و حکم داده است، این موضوع مربوط به مجلس نیست و مرجع رسیدگی به آن دادگاه انتظامی قضات است. اما اگر کسی شکایت کند که، شهر محل سکونتش چند سال فاقد دادگاه و قاضی است و در نتیجه کار او معطل مانده است، این موضوع شکایت از طرز کار قوه قضائیه است و میتوان رسیدگی به آن را از کمیسیون اصل 90 خواست. با این مقدمه انحراف کمیسیون اصل 90 در تشکیل پرونده شکایت از مهندس مشایی در اظهارات دیروز سخنگوی این کمیسیون که می گوید: «این پرونده در مورد همان حرفهایی است که مشایی در محافل و مجامع عمومی و در بین مردم بیان کرده است.» آشکار می شود. کمیسیون اصل 90 مجلس اکنون در برابر این پرسش قرار دارد که اظهارات مهندس مشایی در مورد انبیا(ع)، مکتب ایران، حضرت مسیح(ع)، مدیریت داوود نبی(ع)  و رژیم صهیونیستی که در زمان تصدی معاونت میراث فرهنگی و گردشگری و ریاست دفتر رئیسجمهوری بیان شده است چه ارتباطی با طرز کار دستگاه های تحت امر وی داشته  که کمیسیون اصل 90 خود را برای رسیدگی به شکایات مرتبط با آنها صالح تشخیص داده است؟ سوال دیگری که درباره همین پرونده فراروی کمیسیون اصل 90 مجلس قرار دارد آن است که وفق ماده 2 قانون نحوه اجرای اصل نودم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، آیا کمیسیون اصل 90 مجلس که اظهارات مهندس مشایی را مبنای پرونده سازی خود قرار داده است از وی کمترین  توضیحی خواسته است یا آنکه این پرونده نیز مانند سایر رویه های برخورد با دولت، حسب مطالب جهت داری که برخی سایتهای اینترنتی و مطبوعات خاص به مهندس مشایی نسبت دادهاند پر شده است؟ و البته اخبار موثق حکایت از آن دارد که کمیسیون اصل 90 هیچ توضیحی از مهندس مشایی در مورد اتهام زنیهای رسانهای که مبنای پرونده اخیر بوده، نخواسته است. سوال دیگر که باید از سوی کمیسیون اصل 90 مجلس پاسخ داده شود آن است که دخالت این کمیسیون در بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری مستند به کدام قانون است که سخنگوی این کمیسیون دو هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری از تصمیم کمیسیون اصل 90 برای بررسی پرونده سایر نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری خبر میدهد و البته نکته جالب نیز آن است که در میان دهها ثبت نام کننده در رقابتهای انتخابات ریاستج مهوری ، تنها مهندس مشایی است که برخلاف قانون صاحب پرونده ای در کمیسیون اصل 90 می شود و نهایتا هم پرونده ای مرتبط با سخنان وی به وزارت اطلاعات ارسال میگردد!
این همه علامت سوال در برابر رفتار شائبه برانگیز و خلاف قانون کمیسیون اصل 90  آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و با هدف برخورد با یک کاندیدا، حکایت از حرکت این کمیسیون  در مسیری انحرافی ندارد؟

آیا آلوده شدن کمیسیون اصل 90 به اغراض و شائبه های سیاسی آن هم درشرایطی  که طبق قانون باید ملجاء و پناه شهروندان کشورمان باشد ، «انحراف» نیست؟

منبع: روزنامه شهروند


مطالب مرتبط که حتما توصیه میکنم خوانده شوند:   

صفر تا صد بدهکاران بانکی

تا خاطره احمدی نژاد را دفن نکنند، رهایش نمی کنند

                                                            


احمدی نژاد 84 و احمدی نژاد 92 در یک نگاه

جلسه شورای انقلاب فرهنگی

سه‌شنبه 18 مرداد 1384

--------------------------------------------------------------------------

جلسه معرفی کابینه جدید

یکشنبه 23 مرداد 1384

---------------------------------------------------

شرکت در هشتمین جشنواره شهید رجایی

یکشنبه 6 شهریور 1384

 

------------------------------------------------------

آغاز عملیات اجرایی راه‌آهن ایلام – اسلام‌آباد غرب

سه‌شنبه 21 خرداد 1392


-------------------------------------------------

جلسه شورای عالی اقتصاد

چهارشنبه 1 خرداد 1392

--------------------------------------------------------

افتتاح 10000 واحد مسکن مهر در شهر جدید هشتگرد

سه‌شنبه 28 خرداد 1392


واقعا چقدر قدرنشناسی، چقدر توهین و تهمت به یک خادم. آن هم از سوی کسانی که ادعای اخلاقشان گوش فلک را پر کرده است. از سوی کسانی که دم از دین و مذهب می زنند. از سوی کسانی که خیال می کنند فقط خودشان مذهبی و انقلابی هستند. از سوی کسانی که مانند آب خوردن فتوای تکفیر می دهند.

جبهه ناپایدار پایداری حسابی فهمید که بدون احمدی نژاد حرفی برای گفتن ندارد. آقای ولایتی کل رای جریان اصولگرایی و راست سنتی بود. اصولگرایی و راست در غیاب احمدی نژاد فقط بدرد رقابت با آراء باطله می خورند و بس.

حماســه ۲۴ خــرداد از نگاهـي ديگـر

دولت محمود احمدي‌نژاد كه همواره از سوي مدعيان، متهم به دروغگويي و تقلب مي‌شد در حالي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را در كمال صحت و سلامت برگزار كرد كه با توجه به ميزان رأي شيخ حسن روحاني و كسب ۵۱ درصد از آرا، با جابه‌جايي حدود ۲۶۰ هزار رأي مي‌توانست انتخابات را به دور دوم بكشاند. اين در حالي است كه اين اتفاق به هيچ وجه رقم نخورد و دولت به عهدي كه با مردم داشته پايبند ماند و از حق الناس ملت ايران به خوبي امانت‌داري كرد. در كنار اين امانت‌داري بزرگ كه البته وظيفه دولت و نظام جمهوري اسلامي بوده، بد نيست به برخي آمارها اشاره نمود:

* بر‌اساس آمار رسمي وزارت كشور ميزان مشاركت مردم در دو دوره انتخابات رياست جمهوري كه در دولت مير حسين موسوي برگزار شد يعني انتخابات سال‌هاي ۶۴ و ۶۸ به ترتيب ۷۸/۵۴ و ۵۹/۵۴ درصد بوده است. اين آمار در انتخابات رياست جمهوري برگزار شده توسط هاشمي رفسنجاني در سال‌هاي ۷۲ و ۷۶ به ترتيب ۶۶/۵۰ و ۹۲/۷۹ درصد بوده است و در انتخابات سال‌هاي ۸۰ و ۸۴ كه توسط دولت محمد خاتمي برگزار گرديد به ترتيب ۷۷/۶۶ در انتخابات سال ۸۰ و ۸۴/۶۲ در دور اول انتخابات سال ۸۴ و ۷۶/۵۹ در دور دوم انتخابات سال ۸۴ بوده است.

اما همين آمار در دو انتخابات رياست جمهوري برگزار شده توسط محمود احمدي‌نژاد، ۸۵ درصد در سال ۸۸ و ۷/۷۲ درصد در سال ۹۲ بوده كه با يك حساب سر‌انگشتي مشخص مي‌شود در مجموع بالاترين آمار مشاركت مردم در انتخابات رياست جمهوري پس از انقلاب در دو دولت احمدي‌نژاد رقم خورده ضمن آن‌كه ركورد مشاركت در انتخابات رياست جمهوري نيز در سال ۸۸ شكسته و در صدر آمار مشاركت مردمي طي سال‌هاي پس از انقلاب و به تعبيري در تاريخ ايران قرار دارد.

اين نشان مي‌دهد رييس جمهوري برغم هياهوهاي مدعيان هرچند شعار «توسعه سياسي» را سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار نداد اما در عمل بالاترين خدمت را به فرآيند «پيشرفت سياسي» در كشور داشته است. ضمن آن‌كه بايد به اين نكته اشاره كرد كه جناب حسن روحاني با كسب حدود ۵۱ درصد آراي انتخابات رياست جمهوري سال ۹۲ در حالي رييس جمهور ايران اسلامي شده كه پايين‌ترين درصد رأي كسب شده توسط رئيس جمهور منتخب ايران پس از انقلاب را به خود اختصاص داده است و البته رئيس‌جمهور قابل احترام همه مردم ايران مي‌باشد.

تا پيش از اين اما اين جناب هاشمي رفسنجاني بود كه با كسب ۶۳ درصد آرا در انتخابات رياست جمهوري سال ۷۲ كه تنها ۶۶/۵۰ درصد مردم در آن شركت كرده بودند در اين جايگاه قرار داشت.

دوم) طيفي كه امروز مدعي پيروزي جناحي و جرياني در انتخابات ۲۴ خرداد هستند نيز بد نيست توجهي به برخي آمار داشته باشند. محمد خاتمي رئيس جمهور منتخب جريان اصلاحات در حالي در سال ۷۶ به رياست جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد كه در انتخاباتي كه مشاركت حدود ۸۰ درصدي مردم را در پي داشت موفق به كسب ۶۹ درصد آرا شده بود. وي در سال ۸۰ نيز در فضاي مشاركت ۷۷/۶۶ درصدي مردم
۷۷ درصد آرا را به خود اختصاص داد.

امروز اما اين طيف با توجه به مدد ۴ عامل مهم، تنها موفق به كسب رأي ۵۱ درصدي در كشور شده است.

اولاً اين جريان و شخص محمد خاتمي در دفاع از حسن روحاني كم نگذاشته و حتي عارف را راضي كردند تا به نفع وي از صحنه خارج شود، ثانياً هاشمي رفسنجاني به صورتي تمام قد از نامزد مورد نظر اين جريان حمايت كرد، ثالثاً اصلاح‌طلبان با تمام توان رسانه‌اي و عمليات رواني خود بر موج برخي مطالبات اقتصادي و معيشتي مردم سوار شده و از اين موضوع نهايت بهره را برده و خود را ناجيان اقتصادي كشور معرفي كرده‌اند و رابعاً اين اتفاق در غياب نامزد مورد نظر دولت در انتخابات كه اصلاح‌طلبان از ماه‌ها پيش وي را رقيب اصلي مي‌دانستند رقم خورده است.


***فعال شدن حداكثري تمامي اين گزاره‌ها و كسب تنها ۵۱ درصد آرا نشان مي‌دهد گفتمان فوق، وضعيت چندان خوبي در كشور ندارد كه امروز بخواهد مدعي پيروزي فوق‌العاده‌اي در صحنه سياسي باشد. ضمن آن‌كه بايد به اين نكته مهم اشاره كرد كه به هيچ‌وجه نبايد اين ۵۱ درصد را تنها، رأي به يك جريان خاص تلقي كرد. در ميان اين ۵۱ درصد بايد به رأي معيشتي مردم و رأي متدينيني كه به وجهه سنتي آقاي روحاني رأي داده‌اند نيز توجه ويژه شود.

سوم) جرياني كه از همان ابتدا مدعي بود حمايت آنها، احمدي‌نژاد را رئيس جمهور ايران اسلامي كرده نيز بد نيست امروز در آمار انتخابات ۲۴ خرداد دقت بيشتري كنند.
اگر چهار نامزد ديگر در انتخابات يعني آقايان محمدباقر قاليباف، سعيد جليلي، محسن رضايي و علي‌اكبر ولايتي را با مسامحه منتسب به اصولگرايان بدانيم، آنها مجموعاً در انتخابات رياست جمهوري يازدهم موفق به كسب ۴۴‌درصد آراي مردم شده‌اند. اين در حالي است كه بايد اذعان كرد بخشي از آراي آقايان محمد‌باقر قاليباف و محسن رضايي ربطي به اين جريان ندارد و برآمده از عملكرد خود اين افراد است.

پس اين جريان منهاي احمدي‌نژاد (كه هيچ‌گاه خود را در چارچوب بسته و محدود حزبي وجناحي تعريف نكرد) در بهترين حالت و با حضور ۴ نامزد در صحنه انتخابات در نهايت ظرفيت، تنها مي‌تواند ۴۰‌درصد آرا را به خود اختصاص دهد و اين ميزان قطعاً براي كسب جايگاه رياست جمهوري كفايت نمي‌كند.

امروز و در پايان انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ كه به بركت رهنمودها و هدايت‌هاي داهيانه امام خامنه‌اي (حفظه‌الله) و حضور آگاهانه و پرشور مردم در صحنه، تبديل به حماسه سياسي شده است جريان‌هاي سياسي كشور بايد بر اين مهم واقف باشند كه از وضعيت تثبيت شده و مطلوبي در ميان مردم ايران زمين برخوردار نبوده و نبايد دچار آفت «شكر نعمت» شوند. تنها همراهي با مطالبات اصيل و انقلابي ملت ايران است كه مي‌تواند وضعيت اين جريان‌ها را بهبود بخشد كه در غير اين صورت چشم‌انداز روشني در انتظار آن‌ها نخواهد بود. سياسيون كشور بايد از عمق جان باور كنند پيروز اصلي انتخابات ۲۴ خرداد ملت ايران بوده است.

لیست حامیان دولت در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در تهران


پوستر لیست ستاد انتخاباتی زنده باد بهار در شورای شهر تهران (حامیان گفتمان دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی).

لازم به ذکر است گزینه این لیست جهت انتخاب شهردار آینده تهران، جناب مهندس نیکزاد وزیر پرکار و بادرایت مسکن و شهرسازی دولت دهم است. جناب نیکزاد به عنوان یک نیروی پرکار و عمرانی نشان داد که بخوبی مشکلات شهرسازی و عمرانی کشور را می شناسد

لینک دانلود پوستر


این لیست را منتشر کنید و به دیگران هم توصیه کنید. آدرس ستاد: خیابان شهید بهشتی- خیابان میرزای شیرازی- کوچه میرزاحسنی- نبش کوچه- ساختمان 5 طبقه. روی دیوار ساختمان ستاد یک بنر زنده باد بهار نصب شده است.

اسامی لیست:

دکتر عبدالرضا شیخ الاسلامی -  پروین احمدی نژاد- سید یاسر زواره ای- سعید کریمی- الهه رضایی- مهندس افشین نیلی- روح الله هدایتی- علی ذبیحی- محمد ابوالحسنی- هما فلاح- مهندس حسین هاشمی
دکتر علامرصا کرد زنگنه- مختار- علی بهرامی- اتنا ال یاسین- اسد الله حیدری- مهندس ناصر بختیاری
مسعود رهنما- مهدی طیبی شیرمرد- فاطمه زرین ماه- علی طهماسبی- مهرداد کارگری- علی حسینی
ولی الله صالحی- داوود نطام ابادی- سید محمد حسینی- محمود معربی سینکی- خانم حدیث پازکی
عین الله پنجعلی میانه- مختار جباری

1 = 55 / چرا محمد غرضی؟

این گزارش را با دقت بخوانید تا ببینید چه کاندیدی تایید صلاحیت شده است!

سایت خبری نیمروز به بهانه حضور غرضی در انتخابات به باز نشر یک مقاله پبرامون ماجرای درگیری هفته نامه صبح و وزارتخانه تحت مدیریت غرضی که در شماره 77 نشریه پنجره نگاشته شده پرداخته است.

به گزارش ایرنا، در سالهای پایانی دولت هاشمی رفسنجانی و در زمان وزارت محمد غرضی در وزارت پست و تلگراف و تلفن تبلیغی از صدا و سیما پخش می شد مبنی بر اینکه یک مساوی است با 55 ! مدتی این تیزر تبلیغاتی بدون توضیح پخش می شد. این ابهام در کنار پخش گاه و بی گاه آن از صدا و سیما، نوعی بدبینی و نگاه منفی را در مردم ایجاد کرد. پس از مدتی توضیحات این تیزر نیز به همراه آن پخش شد که منظورش از یک مساوی 55 این بود که تعداد تلفنهای واگذار شده در دولت وقت 55 برابر تعداد تلفنهای واگذار شده تا سال 1357 است. البته اکنون نیز پس از گذشت 20 سال تبلیغات متعدد و گاه و بی گاه اپراتورهای تلفن همراه همچون همراه اول، واکنشهای منفی زیادی را ایجاد کرده است.
اما جالبتر آنکه این روزها محمد غرضی با لطف شورای محترم نگهبان پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشته و با مطرح کردن دوباره عدد مورد علاقه اش مدعی است که 55 میلیون رای دارد!
**نیسان به جای پیکانالبته کارمندان قدیمی مخابرات چندان دل خوشی از زمان مدیریت غرضی ندارند چرا که بحث بازخرید کارمندان و تعدیل نیرو در زمان ایشان مشکلات فراوانی را ایجاد کرد. ماجرا اینگونه بود که به برخی کارمندان در ازای بازخرید یک دستگاه پیکان اهدا شد اما به برخی دیگر به جای پیکان، نیسان تحویل شد. ظاهرا همین موارد منجر به تشکیل تجمعی اعتراضی در جلوی ساختمان مخابرات توسط کارمندان و حتی خوابیدن چند کارمند جلوی ماشین وزیر و مداخله نیروی انتظامی شد.

**صبح دروغ ننوشته، وزیر ....اما سایت خبری نیمروز به بهانه حضور غرضی در انتخابات به باز نشر یک مقاله پیرامون ماجرای درگیری هفته نامه صبح و وزارتخانه تحت مدیریت غرضی که در شماره 77 نشریه پنجره نگاشته شده پرداخته است. البته آقای زاکانی مدیرمسئول نشریه پنجره برخلاف غرضی مشمول الطاف شورای نگهبان نشد و صلاحیتش برای کاندیداتوری در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری احراز نشده است. پنجره در شماره 77 خود به تاریخ 25 دیماه 89، ذیل عنوان 'لشگرکشی آقای وزیر به دادگاه' به قلم رضا صیادی آورده است :
'تلفن مدیر برنامه های آقای وزیر زنگ خورد. جوانی از پشت تلفن گفت : سلام! از هفته نامه صبح تماس می گیرم، ما یک پرونده اقتصادی درباره آقای وزیر داریم که می خواهیم قبل از انتشار، ایشان محتویاتش را ببیند و اگر دلیلی مبنی بر غلط بودن این پرونده دارند، ارائه کنند تا ما هم از انتشارش منصرف شویم، اگرنه می توانید جوابیه تان را ارسال کنید تا همراه پرونده منتشر شود.

خبر به گوش مهندس غرضی وزیر وقت رسید و بلافاصله دو نفر از معاونانش را به دفتر هفته نامه صبح فرستاد تا موضوع را بررسی کنند. فردای آن روز، مهدی نصیری سردبیر هفته نامه صبح، پشت درهای بسته با معاونان آقای وزیر گفت و گو کرد. مدارک را به آنها ارائه داد اما پاسخ قانع کننده ای نشنید. آن هفته، وقتی صبح روی دکه رفت مثل یک بمب خبری صدا کرد. همه جا حرف از فساد اقتصادی در یک وزارتخانه دولتی بود. چند روز بعد، احضاریه دادگاه به دست نصیری رسیده بود که شاکی را وزیر پست و تلگراف و تلفن معرفی می کرد. البته نصیری حدس می زد که کارش به دادگاه بکشد.

روز دادگاه فرا رسید، مدیر مسئول هفته نامه صبح، همراه عکاس نشریه وارد دادگاه شد و در کمال تعجب دید حدود 40 نفر از مدیران و کارمندان عالی رتبه وزارتخانه همراه مهندس غرضی به دادگاه آمده اند. همه صندلی ها پر بود، نصیری به شوخی خطاب به رییس دادگاه گفت: آقای وزیر که لشگرکشی کرده اند، حتی یک صندلی خالی برای متهم نگذاشته اند و ظاهرا باید سر پا محاکمه شوم! رییس دادگاه دستور داد دو تا از صندلی های ردیف اول را خالی کنند و دادگاه آغاز شد.

آقای وزیر پشت تریبون رفت و هفته نامه صبح را به نشر اکاذیب و افترا و توهین به خود و مسئولان وزارتخانه اش متهم کرد. نصیری نیز از خودش دفاع کرد و ادله اش را ارائه داد، اعضای هیئت منصفه پس از شور، مدارک مهدی نصیری را محکمه پسند دانسته و گفتند: در بحث فساد مالی، نشریه صبح دروغ ننوشته و به همین دلیل جرمی متوجه آنان نیست، اما به دلیل انتشار یک کاریکاتور موهن از آقای وزیر، به پرداخت 300 هزار تومان جریمه نقدی محکوم می شود. به این ترتیب دادگاه تمام شد، اما البته پس از آن هیچ مسئول و نهادی سراغ بازخواست آقای وزیر و هیچ مسئول متخلف دیگری نرفت.'

پس از این ماجرا مهدی نصیری هر از گاهی در فضای مطبوعاتی و رسانه ای کشور در این باره سخن گفته است اما هیچگاه از افراد یا دستگاه هایی که اطلاعات مذکور را در اختیار وی گذاشته اند صحبتی به میان نیاورده است. نصیری در مصاحبه ای با روزنامه شرق که در تاریخ 15 مهرماه 89 چاپ شده در پاسخ به این نظر خبرنگار مبنی بر اینکه کناره گیری اش از فعالیتهای قبلی به دلیل سرخوردگی سیاسی بوده است، می گوید :
'بازار سیاست بعد از انقلاب همیشه گرم بوده و کمتر مقطعی می توانیم نشان دهیم که فضای سیاسی حالت رکود و سردی داشته است. زمانی که 'صبح' را در دوران آقای خاتمی تعطیل کردم، همچنان بحث های سیاسی مطرح بود و ما هم از منتقدان جدی اصلاح طلبان و تکنوکرات ها بودیم. من در چنین فضایی تصمیم گرفتم که از مباحث جاری و روزمره سیاسی به سمت مباحث مبنایی تغییر مسیر بدهم. اگرچه مباحث مبنایی قطعا بی ارتباط با مباحث روز نیست و به قول شاعر صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. بنابراین قصه سرخوردگی ربط چندانی به تصمیم من نداشت، البته ممکن است چون نسبت به افشاگری هایی که ما درباره بعضی از وزرای دولت هاشمی و خاتمی داشتیم، و هیچ ترتیب اثری داده نشد، باعث بی رغبتی و کم انگیزگی من شده باشد. در مورد ماجرای وزارت پست و تلگراف و تلفن زمانی که آقای غرضی شکایت کرد و ما به دادگاه رفتیم، هیئت منصفه به نوعی همه مباحث محتوایی را که راجع به تخلفات وزارت پست و تلگراف مطرح کرده بودیم به نوعی تایید کرد و ادعاهای آقای غرضی مبنی بر اهانت و افترا را رد کردند و تنها روی یک کاریکاتور دست گذاشتند. اما با وجود این هیچ اتفاقی نیفتاد. ما بطور مفصل درباره وزارت پست و تلگراف و تلفن و وزارت نیرو افشاگری کردیم. آقای زنگنه چون تجربه غرضی را داشت نه جواب داد و نه شکایت کرد و مساله را مسکوت گذاشت. از طرف مقامات قضایی و دستگاه های ناظر هم هیچ اتفاقی نیفتاد و نه کسی به ما گفت چرا چنین مباحثی را مطرح می کنید و نه کسی به آقای زنگنه گفت مباحثی که راجع به شما مطرح می شود راست است یا دروغ؟ این نوع قضایا البته بر روی روحیه یک مطبوعاتی و روزنامه نگار تاثیر خودش را دارد، اما این تاثیرات به معنای سرخوردگی از کار سیاسی و مطبوعاتی نبود. من کاملا می دانم و توجیه هستم که چرا آن افشاگری ها تاثیر چندانی نداشت!'

**شکل گیری طبقه مدیران قدرت و ثروتنگاهی به ورود غرضی به ماجرای انتخابات ریاست جمهوری که تایید شورای نگهبان را نیز به همراه دارد، در کنار این ادعای نصیری که نسبت به بی تاثیری افشاگریها علیه غرضی کاملا توجیه بوده است ماجرا را جالبتر می کند. شاید یکی از دلایل این بی تاثیری و عدم پیگیری نهادهای مسئول در ارتباط با پرونده های افشا شده توسط مهدی نصیری را بتوان در مصاحبه جواد منصوری، معاون فعلی اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با خبرگزاری تسنیم یافت.

منصوری در مصاحبه با تسنیم در تاریخ 25 فروردین 92 به شکل گیری طبقه مدیران 'قدرت' و 'ثروت' در دولت هاشمی، فضای بسته نقد به دولت، نادیده گرفتن اصول انقلاب و تلاش برای حذف رقبا اشاره کرده می گوید :
'نگاه کلی هاشمی رفسنجانی این است که نباید در کشور نسبت به عملکرد دولت انتقاد و مخالفت کرد. طبیعتا نه تنها در مورد دانشگاه ها بلکه در مورد رسانه ها نیز این دیدگاه را دارند و معتقد بود که دانشجویان نباید وارد جزئیات مسایل شوند. نشریه ای با عنوان 'صبح' به سردبیری و مدیرمسئولی آقای مهدی نصیری منتشر می شد. اسنادی را از تخلفات آقای غرضی وزیر ارتباطات دولت هاشمی منتشر کرد و وزیر ارتباطات از این نشریه شکایت کرد و آقای نصیری هم به دادگاه رفتند و اسناد را به دادگاه تحویل دادند. دادگاه حکم به برائت نصیری داد و تمام شد !

خبرنگار تسنیم در ادامه می گوید : این مطلبی که گفتید به همان بحث تعطیل بودن قوه قضاییه نسبت به دولت سازندگی اشاره دارد؟ منصوری می گوید : بله! البته قوه قضاییه الان نیز تعطیل است و فقط اگر بنده از چراغ قرمز رد شوم، جریمه می شوم و قانون در این حد در مملکت ماست. '
جالب آنکه منصوری در حالی این مطالب را در مورد قوه قضاییه مطرح می کند که در زمان دادگاه نصیری و غرضی ریاست قوه قضاییه با آیت ا... یزدی بود که ایشان هم اکنون نیز در شورای نگهبان حضور دارند.

**رازی که نصیری در سینه دارداز دیگر نکات مهم و قابل توجه در ارتباط با نشریه صبح و مهدی نصیری را می توان در روایت مجله پنجره از یادداشت عبدا... شهبازی در ستایش از مهدی نصیری و مجله صبح در موضوع افشای سفر رابرت مرداک به ایران جستجو کرد. در نشریه پنجره در تاریخ 25 فروردین 89 ذیل عنوان 'رازی که نصیری در سینه دارد' آمده است :
«اولین‎بار مهدی نصیری را در تالار تحریریه کیهان دیدم. از هادی خانیکی پرسیدم کیست؟ گفت: طلبه‎ای است به اسم مهدی نصیری. او را به ما تحمیل کرده‌اند، ولی در جلسات تحریریه طوری رفتار می‎کند گویا سردبیر روزنامه است. بعدها، با دقت سرمقاله‎‎های مهدی نصیری را می‎خواندم. زیبا می‎نوشت و نوشتارش سرشار از دلبستگی به آرمان‌‎های انقلاب بود. مهدی نصیری با خود تحول را به کیهان آورد. خاتمی و تیم او از کیهان رفتند و حسین شریعتمداری رییس کیهان شد. ولی نصیری با کیهان جدید نیز نساخت. جدایش کردند و مجله صبح را به راه انداخت. این‎بار مستقل بود و خود سیاست‌گذار. به گمانم صبح نصیری اوّلین طلیعه موج جدید بازگشت به آرمان‌‎های انقلاب بود، در زمانی‎که این آرمان‌‎ها سخت غریب مانده بود. باز به گمانم، رهبری نصیری را دوست داشت و در او، و طیف فکری او، یاوری در میان نسل جوان اندیشمند، در میان فرزندان انقلاب، می‎جست. در آن زمان، رهبری نیز چون آرمان‌‎های انقلاب تنها بود.
زمانی که من علیه انعقاد قرارداد با کمپانی رویال داچ شل نوشتم، نصیری و صبح، بی‌آن‌که از نزدیک یکدیگر را بشناسیم، به یاری‎ام شتافتند. صبح بدل شد به حامی مواضع من در ماجرای شل؛ و حمایت صبح سبب شد که بخش مهمی از نوشتار من درباره قرارداد شل و تاریخ شل در اعلامیه کارکنان صنعت نفت جنوب بازتاب یابد، و به آتش زدن یک پمپ بنزین در مسجد سلیمان بینجامد. من نیز بترسم و سکوت پیشه کنم. این همدلی و رصد همدلانه او ادامه داشت تا روزی در صبح نصیری مطلبی عجیب خواندم:
سفر روپرت مردوخ (مرداک) [Rupert Murdoch] به ایران تنها نصیری بود! که این سفر محرمانه را فاش کرد و دیگران، همه، سکوت کردند؛ حیرت کردم. در آن روز‎ها سخت در فضای شناخت «زرسالاران یهودی» غوطه می‎خوردم. آیا باورکردنی بود سفر «سلطان رسانه‎‎های صهیونیستی جهان»، مالک سرشناس‌ترین رسانه‎‎های آمریکا و بریتانیا و استرالیا، و یکی از رهبران و نماد‎های اصلی صهیونیسم به ایران؟ چه ارتباطی داشت این سفر با قرارداد شل و بازگشایی بانک HSBC در تهران و سایر تحولات سال‌‎های بعد؟ وزارت خارجه ارتباط خود با سفر مردوخ را منکر شد.
من هنوز در حیرتم. آیا می‎توان باور کرد فردی به نامداری روپرت مردوخ به دعوت یکی از معاونین صدا و سیما، به ایران سفر کند و نه‎تنها رییس این سازمان، بلکه وزارتخانه‎‎ها و نهاد‎های ذی‎ربط، او را نشناسند؟ به گمانم پس از این ماجرا بود که صبح تعطیل شد. نصیری نیز رفت و در قم به همان طلبه‌گی‌اش پرداخت. آیا این پایان سیاست‌گری و آرمان‌گرایی نصیری بود؟ گمان نمی‎کنم. تصور می‎کنم نصیری، اگر شاکله همان نصیری جوان در او بر جای مانده باشد، روزی به صحنه سیاست باز خواهد گشت؛ این‎بار پخته و آبدیده و فرهیخته‌تر و خوش‌قلم‌تر از پیش؛ و برای من خواهد گفت که راز سفر مردوخ به ایران چه بود... »

سفر روپرت مردوخ به ایران در گزارش خبرگزاری فارس در دیماه 89 با عنوان 'نگاهی به لابی صهیونیسم در انگلیس' نیز آمده است اما به منبع آن و اسامی مدعوین مردوخ اشاره ای نشده است و تنها به ذکر این نکته که این سفر علیرغم سر و صدای زیادش منجر به هیچ قراردادی برای خرید یا ساخت مراکز رسانه ای نشده پرداخته است. البته به نظر می رسد نصیری در رابطه با این موضوع و چرایی عدم برخورد با مدعوین مردوخ نیز همانطورکه در رابطه با پرونده غرضی و زنگنه گفته بود کاملا توجیه باشد!

**چرا محمد غرضی؟اما نگاهی به کارنامه آقای غرضی در وزارتخانه های نفت و پست و تلگراف و تلفن، روابط ایشان با حلقه های تجاری و پیمانکاران بزرگ اقتصادی در کشور، همچنین حشر و نشر ایشان با جریانهای سیاسی کشور از یک طرف و از طرف دیگر سیر تحولات سیاسی در فضای کشور در سالهای اخیر و مواردی چون دادگاه ایشان با مهدی نصیری که در آن زمان فردی منتسب به رهبری عنوان می شد و بعضا اطلاعات اقتصادی پشت پرده را در فضای مطبوعاتی کشور منتشر می کرد و مهمتر از همه حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که از جایگاه ویژه و حساسی نیز برخوردار است، موید این نکته است که ورود ایشان به فضای انتخابات با اهدافی خاص از جمله هماهنگ کردن پیمانکاران بزرگ اقتصادی در کشور برای بازگشت مجدد به دامن برخی جریانهای سیاسی اقتصادی بی ارتباط نیست و جا دارد همانطورکه در مورد رد صلاحیت برخی کاندیداها توضیحاتی از طرف شورای محترم نگهبان ارائه شد، در زمینه تایید صلاحیت ایشان نیز توضیحاتی ارائه گردد.

تصاویر جدید از مهندس مشایی و دکتر احمدی نژاد

==============================================

دادیار سابق تهران: بازداشتگاه کهریزک قانونی و تحت نظارت سازمان زندانها بود+ اسناد

در پی اخبار منتشر شده در برخی رسانه ها به نقل از مدیرکل زندانهای استان تهران مبنی بر غیر قانونی بودن بازداشتگاه کهریزک، علی اکبر حیدری فر دادیار سابق تهران در گفتگو با شبکه ایران مستندات مربوط به قانونی بودن این بازداشتگاه و تحت نظارت بودن آن توسط سازمان زندانها را ارائه داد.
دادیار سابق امنیت دادسرای تهران گفت: علی رغم تاکید ریس دادگاه مبنی بر این که شکات از انجام مصاحبه و بیان مطالب دادگاه خودداری کنند، متاسفانه مطالب تحریف شده و کذبی از زبان خانواده شکات منتشر شده که به منظور جلوگیری از تشویش اذهان عمومی پاسخ به آن ضروری به نظر می رسد.
آقای سهراب سلیمانی مدیرکل سازمان زندان‌های استان تهران امروز به عنوان گواه دردادگاه حاضر گردید و به صورت مشخص در رابطه با 3 موضوع از ایشان تحقیق شد اول اینکه از نامبرده سوال شد که در تیرماه 1388 به صورت رسمی و در مصاحبه با ایسنا ایشان اعلام کرده که متهمان در اثر مننژیت فوت کرده‌اند در این اتباط علت این اظهارنظر سوال شد که آقای سلیمانی ضمن قبول این اقدام اعلام کرد علت این اظهارنظر، نظریه پزشک ایشان به صورت رسمی و در مصابحه با خبرگزاری ایسنا این مطلب را بیان کردند، پذیرفتند.
دوم اینکه از ایشان سوال شد که آیا قبول دارید در 18 تیر و زمان اعزام متهمان به کهریزک، زندان اوین، ظرفیت پذیرش زندانی جدید را نداشته است که ایشان اعلام نمودند پاسخ به این امر باید با استعلام از زندان اوین صورت گیرد ولی اینجانب به عنوان مدیرکل استان اعلام می کنم که تراکم زندانی در اوین بسیار بالا بود و در هر اتاقی چندین برابر ظرفیت، متهم مستقر شده بود.
سوم اینکه در رابطه با این موضوع که آیا سازمان زندان‌ها بر بازداشتگاه کهریزک نظارت می نموده است یا خیر؟ و آیا از کهریزک بازدیدی داشته اند یا خیر سوال شد که پاسخ آقای سلیمانی منفی بود.
حیدری فر در ادامه گفت: اولین سند مربوط می شد به صورتجلسه مورخه 23/1/ 1385 که در آن آقای درویشی ،معاون اداره کل سازمان زندانهای تهران به همراه 7 مقام دیگر از بازداشتگاه کهریزک بازرسی وبازدید بعمل آورده بودند و صراحتاً با امضای هر 7 نفر آقای درویشی بهره برداری از بازداشتگاه کهریزک را بلامانع اعلام و در خاتمه این صورتجلسه احصاء کردند که در رابطه با اعزام به متهمان به کهریزک با هماهنگی دادسرا اقدام شود.

دومین سند که در جلسه دادگاه قرائت شد مربوط است به مجوز شماره 23041/205 مورخه 19/8/86 که طی این مجوز آقای سهراب سلیمانی خطاب به معاون قضائی رئیس کل دادگستری و مسئول دفتر امور زندانیان دادگستری استان تهران با ذکر رفع نواقص و ایرادات این بازداشتگاه صراحتاً اعلام کرده که این اداره کل نیز مانند دیگر بازداشتگاههایی که در اختیار نیروهای مسلح است بر بازداشتگاه مذکور نیزنظارت خواهد نمود و رونوشت این مجوز به دادستانی تهران در همان زمان ابلاغ شده است.

همچنین در این جلسه آقای مرتضوی به مجوز قوه قضائیه طی شماره 86/11216/م مورخ 7/11/86 اشاره نمودند که طی آن قوه قضائیه خطاب به آقای یساقی صراحتاً حکم نموده که لازم است بازداشتگاه کهریزک با نظارت مستقیم سازمان زندانها برای متهمان دادسرای تهران باشد.

حیدری فر افزود: دادستان سابق تهران در این جلسه هم خطاب به رئیس دادگاه وهم آقای سلیمانی گفتند که پس از صدور این مجوزها و ابلاغ آن هیچگونه نامه یا حکمی از سوی قوه قضائیه دال بر لغو و بلااثر شدن این احکام صادر و یا ابلاغ نشده است و با توجه به این که هیچگونه ابلاغی پس از صدور این احکام رسمی از سوی مقامات صلاحیت دار فوق پیرو ابلاغیه های مذکور به دادسرای تهران ابلاغ نشده بنابراین ، این احکام برای دادسرا ملاک عمل و قانونی بوده است.
حیدری فر افزود: تحریف اظهارات منعکس شده در دادگاه به گونه‌ای که قلب واقعیت شود و برخلاف توصیه رئیس دادگاه انجام شود کاری اخلاقی نبوده و مغایر عدل و انصاف اسلامی است.
وی تاکید کرد: مگر امکان دارد بازداشتگاهی حدود 12 سال در کشور فعال بوده و هم اکنون نیز با نام سروش 111 در حال فعالیت باشد آنگاه پیرامون مجوز آن تشکیک نمایند.

==============

مطالب مرتبط:

همه چیز با حسادت آغاز شد

به کشف آقای پورمحمدی به خود می بالیم!

سپاه چگونه فاقد خبرگزاری و روزنامه است؟

فیلم/ استقبال پرشور جوانان تبریزی از مشایی + چند مطلب جالب

شبکه ایران / در حالی که رسانه ها و جریانهای تمامیت خواه پیش از سفر استانی رییس جمهور به آذربایجان شرقی، تبلیغات منفی علیه مهندس اسفندیار رحیم مشایی به راه انداخته بودند، جوانان و مردم هوشیار تبریز با استقبال کم نظیر از وی، پاسخی شفاف به مخالفان و تنگ نظران دادند.

برای مشاهده بخشهایی از استقبال تبریزیها از مشایی، سایت معیار فایل های ویدئویی گوشه هایی از این رویداد را منتشر کرده است.

برای دیدن این ویدوئوها به اینجا مراجعه کنید.

=============

مشایی: به اتهام زنندگان؛ کسانی که نه اسم امام زمان را می‌برند و نه یادی از او می‌کنند چطور دم از ولایت فقیه می‌زنند؟

اسفندیار رحیم مشایی، در گفتگویی مفصل با ایسنا، درباره بسیاری از اتهامات و دروغ ها علیه رییس جمهور و دیگر اطرافیان احمدی نژاد، سخن گفته است. در بخشی از این مصاحبه آمده است:

سوال: شما و آقای احمدی‌نژاد در سخنانتان مبحث انسان کامل را مطرح می‌کنید، در مورد امام زمان صحبت می‌کنید و عده‌ای معتقدند که شما با مطرح کردن بحث انسان کامل سعی دارید ولایت فقیه را تحت‌الشعاع قرار بدهید، گرچه آقای احمدی‌نژاد چندین بار گفته رابطه من با رهبری، پدر و فرزندی است، ولی خیلی‌ها می‌گویند که جریان فکری شما تلاش دارد ولایت فقیه را با بحث امام زمان تحت‌الشعاع قرار دهد؟

جواب: این خیلی‌ها را محکم نگویید، چون خیلی نیستند. من معتقدم که نباید زیاد روی این حرف‌ها حساب باز کرد، نباید روی این آدم‌ها حساب باز کرد، باید روی مردم حساب کرد، مردم اینگونه فکر و نگاه نمی‌کنند، خنده‌دار است که کسی از امام زمان صحبت کند بعد بگویند معنای این حرف این است که ولایت فقیه را قبول ندارد. اصلا ولایت فقیه مگر غیر از امام زمان موضوعیت دارد، ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی ولایت فقیهی در زمان غیبت و وقتی امام زمان موضوعیت نداشته باشد، ولایت فقیه هم موضوعیت نخواهد داشت، ولایت فقیه یک نظام مستقل سیاسی نیست، بلکه یک نظام سیاسی برآمده از فقاهت دوران غیبت است. آن کسی که صحبت از امام زمان نمی‌کند نمی‌تواند به ولایت فقیه معتقد باشد. آن کسی که از امام زمان یاد نمی‌کند، صحبت نمی‌کند، نمی‌تواند به ولایت فقیه معتقد باشد.

عده‌ای ولایت فقیه را یک جریان سیاسی می‌دانند که می‌خواهند از قبل آن چیزی گیرشان بیاید. مگر می‌شود یک نفر امام زمان را فراموش کند و بعد بگوید من معتقد به ولایت فقیه‌ام. ما باید سوال کنیم که کسانی که نه اسم امام زمان را می‌برند و نه یادی از او می‌کنند و نه مایل هستند اسمی از او مطرح شود، چطور دم از ولایت فقیه می‌زنند؟ من راجع به احمدی‌نژاد به شما چه گفتم، من ولایت را از احمدی‌نژاد در عمل فهمیدم. آیا این‌که یک نفر اموالش پر از کالاهای متحکر شده است و بیاید دم از ولایت فقیه بزند درست است. هزاران تن کالا در انبارهای خود مخفی کرده، ولی در جامعه دم از ولایت فقیه می‌زند و خود را اینگونه به مردم معرفی می‌کند آیا درست است؟ آیا صحبت از امام زمان کردن مساله‌دار شدن در مورد ولایت فقیه است یا کسی که احتکار می‌کند، ترسیده است، جا زده است، سر پیمان‌ها نیستاده است و اهل مبارزه نیست و می‌آید، دم از ولایت فقیه می‌زند. آنهایی ولایت فقیه‌شان زیر سوال است که وقتی آقای احمدی‌نژاد با شجاعت نیروگاه نطنز را فک پلمپ کرد گفتند که نباید چنین کاری می‌کرد و نباید از حقوق مردم دفاع می‌کرد، کدام یک طرفدار ولایت فقیه هستند؟ اصلا ولایت فقیه چیست و مشخصات آن چیست. حقیقت امروز امام عصر است، انسان کامل است و این نظر امام خمینی و شهید مطهری است، ما این را از خودمان در نیاوردیم، این ادبیات مقام معظم رهبری است.

این‌که ما بخواهیم برای این‌که خودمان را مطرح کنیم، دیگران را نفی کنیم یک حسادت ناپسند است که همیشه مطرود بوده و هیچ وقت جواب نداده است. باید طرف خود را اثبات کند. ببینید وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌آید و در مورد ولایت فقیه صحبت می‌کند، ادبیاتش چگونه است، چگونه آن را بیان می‌کند. در نقطه مقابل نیز یک نفر وقتی می‌خواهد ولایت فقیه را مطرح کند می‌آید و می‌گوید ولایت فقیه همان کسی است که می‌تواند زن آدم را به صورت غیابی طلاق دهد، پس نوع نگاه فرق می‌کند. ما وقتی می‌گوییم ولایت فقیه، منظور کسی است که با ظلم و تبعیض مخالف است، با پایمال کردن حقوق مردم مخالف است، با پیشرفت، رشد و کمال جامعه موافق است. در جامعه ممکن است اسلام و ولایت فقیه را صد جور معرفی کنند. ولایت فقیه‌ای که در چارچوب امام زمان مطرح می‌شود کسی است که عدالت را در جهان مستقر می‌کند و خط‌الراس است، پرچم است، ولی فقیه در زمان غیبت جامعه را به سمت امام هدایت می‌کند و به قول آقای احمدی‌نژاد نظام ولایت فقیه تمرین زیستن در زمان امام زمان است، آیا از این تعبیر قشنگ‌تر و زیباتر وجود دارد؟

سوال: پس چرا می‌گویند احمدی‌نژاد و مشایی در مقابل ولایتند و این سخنان را مطرح می‌کنند؟

جواب:کسانی که اینگونه صحبت‌ها را مطرح می‌کنند حساب کردند و گفتند اگر یک‌چنین جاهایی را خالی کنیم و احمدی‌نژاد چنین جاهایی را نیز بگیرد پس ما کجا بایستیم. آنها حلقه‌ای در این ارتباط درست کردند و کسی را در این حلقه راه نمی‌دهند.

سوال: ولی آقای احمدی‌نژاد در مورد بحث وزیر اطلاعات آقای مصلحی به دیدگاه برخی از تحلیلگران در برابر رهبری ایستاد و با حکم رهبری مخالفت کرد؟

جواب: آقای احمدی‌نژاد هرگز در برابر رهبری نایستاده‌اند. ممکن است جایی نظرشان با نظر رهبری یکی نباشد، ولی همواره نظر رهبری را تمکین کردند. هزاران جا ممکن است با نظرات ایشان موافق باشند و ممکن است یک جایی موافق نباشند، ولی تمیکن کردند مثلا در مورد یک فرد. ممکن است که آقای احمدی‌نژاد نظر داشته باشند که فلان فرد در دولت نباشد و آقا بگویند مصلحت است که باشند که آقای احمدی‌نژاد تبعیت کرده است. اکنون وزیر اطلاعات چه کسی است؟

لینک کامل مصاحبه

========

مطالب مرتبط:  پورمحمدی از مستمعین‌اش شماره حساب گرفت!


پاسخ های دوراندیشانه «سید شهیدان اهل قلم» به هجمه های امروز ...+ چند خبر

پاسخ های دوراندیشانه «سید شهیدان اهل قلم» به هجمه های امروز ...

شبکه ایران/ «سید شهیدان اهل قلم» لقبی است که رهبر فرزانه انقلاب بر او نهاد. شهیدی که به واقع راوی فتح و تفکر عمیق ایرانی - اسلامی است. در سالروز بزرگداشت شهید مرتضی آوینی بر آن شدیم که گزیده‌ای از تفکرات و تأملات او را بازخوانی کنیم. در کتاب «آینه جادو» مجموعه مقالات شهید آوینی پیرامون سینما و هنر، صفحات 131 تا 134 مصاحبه‌ای از شهید آوینی با یکی از مطبوعات آن زمان منتشر شده است که بعد از سال‌ها هنوز هم خواندنش شیرین است و تعمق در آن تأمل‌برانگیز.

شهید مرتضی آوینی: ما به نوعی، یک روحیه و خصلت قومی ملی داریم که هویت قومی ماست و نمی‌توان انکارش کرد. این هویت ملی یا هویت ملی - اسلامی در ما هست، در تفکر ما نوعی هویت ملی وجود دارد. در همه فرهنگ‌ها هم هویت ملی هست. «سعدی» و «حافظ»، «نهج‌البلاغه» و «شاهنامه» همه محصولات یک فرهنگ قومی هستند که جلوه می‌کند و یک حقیقت ازلی دارد. ممکن است به روانشناسی رجوع کنید - مثلاً به یونگ و آنچه که او مطرح می‌کند - و این‌ها را «خاطرات» بدانید، یا در نهایت به آرکتیپ‌ها و کهن الگو معتقد بشویم و بحث کنیم که این خاطرات ازلی از کجا می‌آید و آیا انباشته شدن خاطرات مشترک تاریخی ما را به یک هویت قومی ملی می‌رساند، یا این‌که این خاطرات و هویت ملی - چنان که خود بنده معتقدم- یک حقیقت ازلی دارد.

«شاهنامه» در حکمت معنوی کم‌نظیر استمن درواقع هویت اقوام و ملت‌ها را برمی‌گردانم به حقایق ازلی، به عالم اسمای الهی. من معتقدم که اقوام یک حقیقت ازلی دارند و این حقیقت ازلی هم در واقع می‌تواند مضمحل یا منحل شود و در حقایق اقوام دیگر مستحیل شود، یا این که استقلال خود را حفظ کند و این استقلال را در مقابله با اقوام و فرهنگ‌‌های دیگر، کم‌کم به ثبوت و ظهور برساند. مقصود از استقلال هم در واقع همین استقلال هویت است. حال، به این هویت - که اصلاً هویت ازلی است - چه نسبتی با دین دارد؟ این به خوبی در شاهنامه نمود و حضور و ظهور دارد. «شاهنامه» به نظر من حکمت معنوی است و منافاتی با دین ندارد که هیچ، اصلاً اسطوره‌هایی که فردوسی در شاهنامه بررسی یا جمع کرده است اساطیری هستند که اگر بخواهیم آن‌ها را براساس تفکرات دینی و عرفانی خودمان تأویل کنیم، خواهیم دید که «شاهنامه» اصلاً حکمت معنوی است و چه بسا از این لحاظ کم‌نظیر است. به نظر من ریشه حکمت معنوی شاهنامه همان تفکر عرفانی ما است؛ یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب می‌دانم، اسلام نسبتی با ملیت دارد.

هویت اقوام اصلاً بدون دین موجود نمی‌شود

در واقع باید گفت که هویت اقوام اصلاً بدون دین موجود نمی‌شود. در دوران شاه هم وقتی می‌‌خواستند ما را به دوران به اصطلاح شکوه و عظمت هخامنشی - مثلاًً دوران فرضی کورش و داریوش - برگردانند، گرچه به صراحت ابراز نمی‌شد، اما دین زرتشتی به ذهن متبادر می‌شد. کسانی که این بحث را به شکل نظری و جدی تعقیب می‌کردند، مثل استاد ورداوودی یا ذبیح بهروز یا حتی مرحوم صادق هدایت، بعضی از این آیین‌ها و اعیاد زرتشتی را مطرح می‌کردند، تشویق می‌کردند و ترغیب می‌کردند و جشن هم می‌گرفتند.
ایمان هیچ منافاتی با ملیت ندارد
حدیثی از حضرت رسول(ص) که «حب‌الوطن من الایمان» که عین واقعیت است. ایمان هیچ منافاتی با ملیت ندارد بلکه آن را تقویت هم می‌کند. تمام فرهنگ اسلامی، حتی عرفان اسلامی، از ایران جوشیده است؛ حتی بحث‌های فقهی و علمی بر سر تفکر دینی در اسلام، از ایران و تفکر ایرانی‌ها می‌آید. نسبتی که ما ایرانی‌ها با اسلام برقرار کردیم بهتر از نسبتی بود که اعراب برقرار کردند. دین را باید مجرد از فرهنگ‌های محلی بررسی کرد. دین معرفتی است نسبت به عالم آفرینش و این منافاتی با فرهنگ قومی و ملی ندارد، مشروط بر آن که فرهنگ ملی گرفتار بت‌پرستی نشده باشد.

تفکر «شاهنامه» هیچ چیز غیر از اسلام نیست

من معتقدم یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش اسلام در ایران، قومیت ایرانی است. میتراییسم (آئین مهر پرستی، مذهب ایرانیان پیش از ظهور زرتشت) در ایران به این امر کمک کرده، چرا که مقارنه‌هایی بین میتراییسم و تفکر شیعی وجود دارد. این تفکر در ما ریشه‌دار است. تفکر «شاهنامه» هیچ چیز غیر از اسلام نیست. نگاهی که حکیم فردوسی به این مطلب داشته به نظر من بسیار درست‌تر و حقیقی‌تر از نگاهی است که اغلب شعرای عرفانی ما نسبت به آن داشته‌اند. دین درواقع پایگاه شکوفایی هویت ملی است. با کسی بحث می‌کردم که می‌گفت چون حضرت امام (ره) پانصد تا یا نمی‌دانم چند تا کلمه عربی به زبان فارسی افزوده، شما باید زبان خودتان را رها کنید و به زبان عربی حرف بزنید و زبانتان عربی بشود. من به شدت بحث و مقابله کردم و گفتم هرگز!!! نظر حضرت امام (ره) هم هرگز این نبوده است. زبان ما همان زبانی است که در قرن هشتم به آن رسیدیم و این زبان فارسی که شکوفایی‌اش را در اسلام پیدا کرده است زبانی است که در حقیقت، تفکر شیعی پیدا کرده و بسیار قشنگ‌تر از زبان عربی فعلی است. زبان قرآن البته زبان الهی است و چیزی است آسمانی، اما زبانی که ما در قرن هشتم با سعدی و حافظ به آن رسیدیم زیباترین زبانی است که روی کره زمین موجود است. زبانی است بسیار پرقابلیت...

تفکر ایرانی بلندمرتبه است

تفکر ایرانی بلندمرتبه است. بزرگترین متفکران اسلامی از ایران برخاسته‌اند. این خاک اصلاً آمادگی و پذیرش دارد. بچه‌هایی که در جبهه بودند شکوفایی خود را در این خاک و با این معانی که گفتم یافتند. عراق قصد فرهنگ ما را کرد و کسانی که مقاومت و دفاع کردند همین بچه مسلمان‌ها بودند که برای این وطن زحمت کشیدند. من به شدت وطن دوست هستم، سرم را برای ایران می‌دهم.
اصطلاح «ملی‌گرایی» که معادل «ناسیونالیسم» است خودش یک شریعت است و با هیچ دین دیگری جمع نمی‌شود. این چیزی که من می‌گویم ناسیونالیسم نیست. حقیقت ملیت است وگرنه، ملی‌گرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمی‌شود.
من اصلاً معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم. اتفاقاً این هویت ایرانی- نه زرتشتی- را عین هویت اسلام می‌دانم و معتقدم تقربی که ما به دین پیدا کرده‌ایم به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، یا مثلاً هویت دیگری داشتیم، این تقرب و این دین پیدا نمی‌شد، یعنی این فرهنگ که به آن ایرانی - اسلامی و نه اسلامی زرتشتی می‌گوییم حادث نمی‌شد. به فرهنگ‌های دیگر نگاه کنید که چه نسبتی با اسلام برقرار کرده‌اند، در حالی که پذیرش ما به خاطر ملیت و فرهنگ و قومی که داشتیم جور دیگری شد.

این ما بودیم که اسلام را دعوت کردیم

سخن من متوجه حقیقت وجودی قوم ایرانی است، نه فرهنگ زرتشتی. این ما بودیم که اسلام را دعوت کردیم. اگر به تاریخ رجوع کنید، می‌بینید که در اواخر دوران ساسانی خیلی از مبارزان بودند که متوجه این معنویت جدید شده بودند و رویکرد بشر را به سوی این معنویت جدید دریافته بودند و همین‌ها بودند که درواقع به فروپاشیدن سلطنت ساسانی و قبول اسلام از درون، کمک کردند. نمونه حاضر حضرت سلمان فارسی است که می‌دانیم اسمش روزبه بوده است و در جست‌وجو برای یافتن این روح معنوی بود و در همین جست‌وجو حضرت رسول (ص) را یافت و خودش را به ایشان رساند و به عنوان بهترین صحابه در کنار حضرت قرار گرفت. روح سلمان فارسی در واقع همان روح ملی ایرانی- اسلامی است. می‌بینیم که در سلمان هویت ایرانی و ملی نسبتی با دین برقرار می‌کند و بین این دو هیچ منافاتی نیست. منظور این نیست که دین زرتشتی با اسلام جمع می‌شود. اگر این اشتباه را بکنید، شما هم همان اشتباهی را کرده‌اید که در زمان شاه بسیار رواج داشت. ایرانی بودن امری سوای زرتشتی بودن.

==========================

توقف واگذاری یک واحد پتروشیمی در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به دستور رییس جمهوری

نماینده دولت در ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی به تشریح موضوع بررسی توقف مصوبه دولت در خصوص واگذاری یک واحد پتروشیمی در اولین جلسه این ستاد در سال 92 پرداخت.
 حجت‌الاسلام محمدرضا میرتاج‌الدینی معاون رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی و نماینده دولت در ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در گفت‌وگو با  فارس درباره مصوبات اولین جلسه این ستاد در سال 92 گفت: در اولین جلسه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی که در هفته جاری برگزار شد به یکی از پرونده‌های ارجاعی از سوی رئیس جمهور به این ستاد رسیدگی شد.

وی افزود: در این پرونده خرید یکی از واحدهای پتروشیمی شرکت ملی پتروشیمی ایران که از طریق فرابورس عرضه شده بود ولی واگذاری آن نهایی نشده بود با مصوبه این ستاد متوقف شد.

نماینده رئیس جمهور در ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: از آنجایی که واگذاری این پتروشیمی سبب ایجاد انحصار از سوی خریدار این شرکت می‌شد تصمیم گرفته شد تا این واگذاری متوقف شود.

میرتاج‌الدینی گفت: خریدار اصلی این شرکت پتروشیمی در یکی از استان‌های کشور نیز صاحب یکی از مجتمع‌های پتروشیمی است.

وی افزود: با شناسایی این مسئله از سوی دستگاه‌های امنیتی و ارائه گزارش آن به رئیس جمهور این مورد به این ستاد ارجاع شد که در نهایت درباره آن تصمیم‌گیری شد.


مطالب مرتبط:

بودجه سازمان تبلیغات اسلامی کجا هزینه می شود؟

 پاسخ کنایه آمیز مشایی به حاشیه سازی ها پیرامون مدرک تحصیلی اش

ضرغامی از لاریجانی عبرت بگیرد

درگذشت نماد آزادیخواهی و سمبل مقابله با امپریالیسم جهانی هوگوچاوز را به کلیه آزادیخواهان جهان تسلیت عرض می نماییم و امیدوارم بزودی شاهد خروش جهانی افکار و اراده ها علیه ظلم و بی عدالتی جهانی در سایه توحید و عدالت باشیم. چاوز انقلابی به تمام معنا بود که در حق او باید گفت: اگر دین نداشت، آزاده بود.

هوگو چاوز رفت و مردم یک قاره را زنده کردو پیوند دیدنی برادری و عقیدتی وی با دکتر احمدی نژاد باعث رقم خوردن اتحاد شگفت انگیزی شده بود که خار چشم دشمنان بود. بازهم توصیه میکنم که پیام امام خمینی عزیز را به آزادگان جهان بازخوانی کنید

=====================================================

الهام: احمدی نژاد آهنگرزاده است اما بنی صدر آقازاده بود


آن‌هایی که شاهد بودند و سن‌شان به آن دوران می‌رسد، شباهتی نمی‌بینند. بنی‌صدر از تمام دوران مبارزه خارج از کشور بود و به تعبیر امام راحل مردم آقای رجایی را از زندان آوردند و نخست‌وزیر کردند و آقای بنی‌صدر را هم از خارج آوردند، با انقلاب آمد و رییس‌جمهور شد.

وی با اشاره به این‌که «آقای احمدی‌نژاد در تمام دوران انقلاب و پس از جوانی در داخل کشور و مناطق مختلف شهر و روستا و در طول ریاست‌جمهوری عمده عمر خود را در مناطق محروم صرف خدمت به مردم کرده است» خاطرنشان کرد: آقای احمدی‌نژاد رویکردهای فرهنگی‌اش برخاسته از دل انقلاب بود، در حالی که آقای بنی‌صدر رویکردهای ملی‌گرایانه داشت و در جوانی تمایلات به جبهه ملی داشتند، آقای احمدی‌نژاد اساسا این خصلت را ندارد.

سخنگوی دولت با اشاره به این‌که «بنی‌صدر آقازاده بود و از خانواده‌های شناخته شده قبل از انقلاب به حساب می‌آمد» افزود: آقای احمدی‌نژاد آهنگرزاده است و از دل مردم توده‌های مردم آمده است. آقای احمدی‌نژاد در برابر قانون هیچ‌گاه نایستاده است و تفسیر و برداشت او از قانون در حدی محکم بود که در برخی موارد به رغم آن‌که گفتند، احمدی‌نژاد غیرقانونی کار می‌کند، شورای نگهبان نظرات آقای احمدی‌نژاد را درست تشخیص داد و بعضی مصوبات که در مجلس مطرح بود، به مجمع تشخیص رفت و مجمع تشخیص نشان داد این مصوبه خلاف قانون اساسی بود.

وی تاکید کرد: در هر خصلتی که بنگریم خواهیم دید که آقای احمدی‌نژاد پیوندش با نهادهای انقلابی و خدماتی که نهادهای انقلابی در دوره آقای احمدی‌نژاد داشته‌اند با هیچ دوره‌ای قابل مقایسه نیست و گرچه انتقاداتی مطرح می‌شود، اما تعارض اصلی بنی‌صدر با نهادهای انقلابی بود، پس من تشابهی نمی‌بینم.

وی با اشاره به این‌که «من شاهد صحنه‌های چهاردهم اسفند و دوران بنی‌صدر بوده‌ام» تصریح کرد: من از کسانی بودم که شاهد بودم مردم در مقابل بنی‌صدر ایستاده بودند، گرچه طرفدارانی هم داشت.

سخنگوی دولت به ذکر خاطره‌ای از 14 اسفند 59 پرداخت و گفت: در روز 15 اسفند روز نماز جمعه مقام معظم رهبری خطیب جمعه بودند و تاکید کردند که کسی علیه رییس‌جمهور شعار ندهد و این موضوع را در مورد بنی‌صدر مطرح کردند و الان نیز رهبری تاکید کرده‌اند در کشور باید وحدت و آرامش حاکم باشد پس آیا جایز است که این اتفاق بیفتد و با این شبیه‌سازی یک سناریوی تخریبی شکل بگیرد که انصافا انصاف نیست.

=======================

چه کسانی شبیه بنی صدر هستند

حجت الاسلام مسعود شفیعی کیا / پر واضح است که هدف اصلی از طرح «بنی‌صدریزاسیون احمدی‌نژاد» در شرایط فعلی، بازگرداندن وضع کشور به قبل ازسال 84 و در واقع به قبل از تحقق مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال 74 بحث نوکیسگان دولتی و وجود فساد در درون ساختارهای نظام را در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کردند و خواستار برخورد قاطع با آن شدند. پیگیری و تحقق این مطالبه اما متأسفانه به دوم خرداد 76 ختم شد و شخص سید محمد خاتمی پس از روی کار آمدن در عرصه ریاست جمهوری، انرژی‌ لازم برای مقابله با فساد را از خود نشان نداد.

جریان دوم خرداد با شعار توسعه سیاسی و جامعه مدنی به میدان آمد و درست در حالی که مدعی بود ادامه‌دهنده راه و مسیر دولت هاشمی رفسنجانی نیست با اظهار نظر شخص هاشمی رفسنجانی روبه‌رو شدیم که گفت: «اصلاحات، ادامه‌دهنده راه دولت کارگزاران است».

در ادامه هاشمی رفسنجانی از خاتمی به خاطر این‌که برنامه چهارم توسعه را قطع و به جای آن برنامه‌های دولت کارگزاران را در طول 8 سال ریاست جمهوری ادامه داد، قدردانی کرد.

در واقع مطالبه‌ای که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 74 و برای مبارزه با نوکیسگان دولتی، مبارزه با فساد در درون ساختارهای نظام و عدالت‌خواهی ایجاد شده بود در جریان دوم خرداد ودر سال 76 مغفول واقع شد و 8 سال پس از آن، مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84 به اصلاح‌طلبان بی‌اعتماد شدند و دیدیم که به عنوان مثال آقای معین 3 میلیون و آقای هاشمی 6 میلیون رأی آورد. از سال 84 به بعد و با روی کار آمدن دکتر محمود احمدی‌نژاد، روند اجرایی شدن منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره لزوم پاک بودن دولت، عدالت‌خواهی و بازگشت به شعارهای اصیل انقلاب اسلامی، مجدداً زنده شد و دشمنان درصدد برآمدند که برای گرفتن انتقام از رهبر‌فرزانه‌انقلاب، احمدی‌نژاد را از صحنه حذف کنند و بر همین اساس بحث بنی‌صدریزاسیون احمدی‌نژاد را شخص آقای هاشمی رفسنجانی شروع و آغاز نمود. به عنوان مثال این موضوع در جامعه القا شد که هاشمی به عنوان رئیس وقت مجلس، بنی‌صدر را عزل کرده و عدم کفایت او را اعلام کرده است. این در حالی است که موضوع و مشکل اصلی بنی‌صدر، دعوای معمولی بین مجلس و رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهور با قوه قضاییه نبود، بلکه مشکل اصلی او با نظام جمهوری اسلامی و نخبگان انقلاب مانند شهیدان بهشتی و رجایی بود. اما متأسفانه این روزها در تلویزیون برنامه مستندی به نام«فرجام‌نامبارک» تولید و پخش می‌شود که القا‌کننده این پیام است که بحث و دعوای بنی‌صدر، با قوای دیگر بوده و همین شبهه را به احمدی‌نژاد نیز نسبت می‌دهند. جالب آن‌که امروز همان مبنای مخالفت‌های بنی‌صدر در مخالفان احمدی‌نژاد نیز وجود دارد. شهید بهشتی در اسفند سال 1359 در نامه‌ای که به امام خمینی‌(ره) می‌نویسد از دو گروه و دو جریان که یکی انقلابی بوده و دیگری انقلابی نبوده و خودش را به جای انقلابیون جازده است سخن می‌گوید. شاخصه‌هایی که جریان نهضت آزادی و بنی‌صدر در صدر انقلاب، نماینده آن بودند، درست و دقیقاً همان شاخصه افرادی است که در شرایط فعلی، مقابل احمدی‌نژاد ایستاده‌اند و شاخصه‌هایی که در شهیدان رجایی و بهشتی وجود داشت درست همان شاخصه‌هایی است که احمدی‌نژاد آنها را در این 8 سال دنبال کرده است.

اگر امروز در بین برخی سیاسیون حاضر در کشور شباهت‌هایی با بنی صدر وجود داشته باشد که حتماً وجود دارد، اتفاقاً مصداق آن، همین آقایان مخالف احمدی‌نژاد هستند. بنی‌صدر، بچه‌های انقلابی و حزب‌اللهی را «کله شق» خطاب می‌کرد و جالب آن‌که آقای هاشمی رفسنجانی هم در سخنرانی خود پس از پذیرش قطعنامه 598 در جمع پاسداران که سند آن در پایگاه اطلاع‌رسانی وی موجود است، همین لفظ را درباره بچه‌های رزمنده به‌کار می‌برد و به آنها می‌گوید و تاکید می‌کند که شما «کله شقی» نکنید. بنی‌صدر، کار انقلابی را «تندروی» و «خروج از اعتدال» می‌دانست. بنی‌صدر یک روزنامه به نام «انقلاب اسلامی» داشت که در آن، یک ستون به نام «کارنامه رئیس‌جمهور» وجود داشت و وی در همان ستون، متلک‌هایی را به شهیدان بهشتی و رجایی و بچه‌های ا‌نقلابی می‌انداخت که نمونه این متلک‌ها را در حال حاضر به احمدی‌نژاد می‌اندازند. بنی‌صدر قائل به این بود که ما باید با جامعه جهانی سازش کنیم که در حال حاضر، حرف آقای هاشمی رفسنجانی هم همین است.

اگر در شرایط فعلی قرار است بنی‌صدر در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران، تکرار شود، احمدی‌نژاد مصداق آن نیست، بلکه جریان مقابل احمدی‌نژاد این ظرفیت را دارد.


مطالب مرتبط و بسیار جالب:

من از این مجلس نهم می ترسم

بودجه ای که کمتر بوی نفت می دهد

اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها یک الزام ملی است

نامه رییس جمهور عزیز به رهبر فرزانه انقلاب+ یک خبر

یاران چه غریبانه   رفتند از این خانه   هم سوخته شمع ما   هم سوخته پروانه

================

دلبستگی و ارادت اینجانب و اعضای دولت به جنابعالی همیشگی است / کوچکترین قدمی برخلاف مصالح کشور بر نخواهیم داشت

رییس جمهور در نامه ای به رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه دلبستگی و ارادت اینجانب و اعضای محترم دولت به جنابعالی همیشگی است تصریح کرد: اینجانب و همکارانم در دولت تا آخرین لحظات مسئولیت دلبسته به ارزش های انقلاب اسلامی کمر بسته خدمت به کشور و مردم خواهیم بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن کامل پیام  محمود احمدی نژاد بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)

مقام معظم رهبری

با سلام و تحیت

عطف به بیانات حضرتعالی در روز شنبه 91.11.28 به استحضار می رساند که اینجانب و همکارانم در دولت تا آخرین لحظات مسئولیت دلبسته به ارزش های انقلاب اسلامی کمر بسته خدمت به کشور و مردم خواهیم بود و اطمینان می دهم که همه تلاش ما به عنوان خادمان ملت ، در مسیر اعتلای کشور و رفع مشکلات کشور خواهد بود و کوچکترین قدمی برخلاف مصالح کشور بر نخواهیم داشت .

دلبستگی و ارادت اینجانب و اعضای محترم دولت به جنابعالی همیشگی است. دوام سلامت و توفیقات حضرتعالی را از ایزدمنان مسئلت دارم.

محمود احمدی نژاد

===================================

چه کسانی بداخلاقی می‌کنند؟ / درباره هجمه ها به سخنان 22 بهمن رئیس جمهور


شبکه ایران / : «من راجع به امام زمان‌(عج) صحبت کردم، در این مملکت مگر همه چیز انتخاباتی است؟»
سخنان  محمود احمدی‌نژاد بعد از جلسه هیات دولت، توضیحی بود بر چند روز هجمه سنگین رسانه‌ای مخالفان که این‌بار سخنان رئیس جمهور در جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را بهانه قرار داده بودند! هجمه‌ای که در آن مدعیان اخلاق‌مداری و حفظ آرامش کشور، بی‌اخلاقی را به اوج رساندند!مخالفان سیاست باز که بنابر مصالح و منافع‌شان با هر عنوان و از هر اردوگاهی در کنار هم، متحد و یکپارچه شده‌اند، این بارسعی در تسری و القای این تفکر دارند که سخنان 22 بهمن ماه احمدی‌نژاد، خوشایند ملت ایران نبوده است.
منظور امام زمان‌(عج) بود
تکرار شعار «زنده‌باد بهار» که احمدی‌نژاد تاکید دارد برای امام زمان‌(عج) آن را بر زبان می آورد سبب شد تا مخالفان، اتهامات گوناگونی را نثار رئیس جمهور کشور کنند و با استدلال‌های واهی و موهوم، یاد و نام وجود مقدس امام زمان‌(عج) توسط احمدی‌نژاد را تا حد یک شعار و آن هم شعار انحرافی و انتخاباتی تنزل دهند!
دکتر احمدی‌نـــژاد در مراسم راهپیمایی 22 بهمن، با تاکید بر این‌که امروز یک مطالبه و انتظار عمومی در حال شکل‌گیری است، گفت:خداوند آمدن بهار و کسی که پاک‌ترین، مومن‌ترین، عادل‌ترین و عاشق‌ترین به مردم است را وعده داده تا او بیاید و همه دروازه‌های علم، معرفت و عشق را بر روی بشریت بگشاید و با احیای کرامت و بیداری فطرت انسان‌ها، همه زیبایی و رحمت خداوندی را یکجا به انسان‌ها هدیه کند، کسی که نسبت‌اش با همه ملت‌ها و انسان‌ها یکسان است.
رئیس جمهور در ادامه تاکید می‌کند: «پیروزی انقلاب عظیم اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه برای تمهید مقدمات حاکمیت جهانی موعود است، پس بیایید همه با هم به استقبال بهار برویم.»
هر مخاطبی، البته از نوع بی‌غرض آن، از همین جملات بدون آن‌که توضیحات دیروز رئیس جمهور را بشنود، به راحتی این معنا را برداشت می‌کند که روی سخن با چه کسی است.
زنده‌باد بهار، رمز عملیات جریان انحرافی!
اما در این میان مخالفان همیشگی دولت، از جمله افراد مصاحبه‌کننده با رسانه‌های مدعی اصولگرایی در غرض‌ورزی نسبت به دولت کم نگذاشتند!

* عماد افروغ از چهره‌های منتقد دولت با اشاره به «شعار زنده باد بهار رئیس جمهور» مدعی می‌شود: چرا برخی سعی می‌کنند که در پرده، ایما و اشاره سخن بگویند. شاید منظورشان چیز دیگری است و برون‌رفت از انقلاب اسلامی را بهار می‌دانند. این گروه و جریان در کمین نشسته‌اند که به انقلاب اسلامی از درون آسیب بزنند!

* نادر قاضی‌پور، از نمایندگان مخالف دولت در مجلس نهم نیز در اخطار قانون اساسی در صحن علنی مجلس،گفت: بهاری که از آن بوی انحراف از رهبری و ارزش‌های انقلابی به مشام می‌رسد، نیامده خزان است! و پاییزی است که منجر به سقوط طمع‌کاران ثروت و شیفتگان قدرت خواهد شد!

* زهره طبیب‌زاده، نماینده مجلس نهم که با قرار گرفتن در دولت اول دکتر احمدی نژاد، توانست نامی در فضای سیاسی کشور برای خود کسب کند نیز چندی است به جرگه مخالفان دولت پیوسته و در ادبیاتی دور از شأن یک نماینده، به تخریب دولت و مردان آن پرداخته است. وی در گفت‌وگو با سایت عصر ایران خاطرنشان می‌کند: معلوم است که بهار می‌آ‌ید، کسی نمی‌تواند جلوی تغییر فصول را بگیرد و این دوستان نیز غیب نگفته‌اند. البته بعضی‌ها حرف زیاد می‌زنند!

* داوود احمدی‌نژاد، برادر رئیس جمهور هم با تاکید بر این که «شعار زنده باد بهار» در این روزها برخلاف بیانات رهبری است! اظهار می‌کند: حرف ریشه‌ای و اساسی این است که چون مقام معظم رهبری تاکید بر عدم شروع زودرس انتخابات دارند، هر کس با ایشان هماهنگ و هم‌راستا نباشد، از مردم نیست.

البته وی به این نکته اشاره نمی‌کند که چرا به فعالیت برخی ائتلاف‌های انتخاباتی و ستادهایشان اعتراضی نمی‌کند اما جمله دکتر احمدی‌نژاد در مورد امام زمان(عج) را انتخاباتی می‌داند.

* مجید نصیرپور، از نماینده‌های اصلاح‌طلب سابق مجلس نیز در این خصوص می‌گوید: شعار زنده باد بهار، رمز عملیات جریان (موهوم) انحرافی در انتخابات است. ما شاهد بودیم که شعار جریان (موهوم) انحــرافی از بلندگوی 22 بهمن بیان شد و اگر این مقوله مدیریت نشود، آسیب‌هایی جدی به کشور وارد می‌کند!


* غلامعلی جعفرزاده، نماینده مردم رشت نیز در تذکری آیین‌نامه‌ای در صحن علنی مجلس تصریح می‌کند: ما هم آرزو می‌کنیم هر چه سریع‌تر بهار بیاید که ان‌شاءالله پایان بهار، پایان همه قانون‌شکنی‌ها باشد!

شروط یکسان رهبری و رئیس جمهور برای مذاکره با امریکا

19 بهمن ماه بود که مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان، مسئولان و دیگر پرسنل نیروی هوایی ارتش بر این نکته تاکید کردند که سخن گفتن امریکا از مذاکره همزمان با ادامه فشار و تهدید حرکتی حیله‌گرانه است!
ایشان خطاب به امریکایی‌ها خاطرنشان کردند: اسلحه را مقابل ملت ایران می‌گیرید و می‌گویید یا مذاکره یا شلیک می‌کنیم! اما بدانید فشار و مذاکره با هم سازگار نیست و ملت مرعوب این چیزها نخواهد شد. رئیس‌جمهور نیز در ادامه و ضمن پیروی از همین ادبیات با تاکید بر این‌که گفت‌وگو باید در سایه احترام و عدالت باشد نه فشار، خطاب به دولتمردان امریکایی گفت: «اگر اسلحه را از روی ملت ایران بردارید، من خودم گفت‌وگو می‌کنم.»
احمدی‌نژاد همچنین خاطرنشان کرد: گفت‌وگو باید برای تفاهم، عدالت و رفع سوءتفاهم‌ها و تقویت همگرایی باشد و نباید از گفت‌وگو به عنوان وسیله‌ای برای تحمیل نظرات استفاده کرد.
چماقی برای کوبیدن دولت
اما بحث مذاکره با امریکا از دیگر محورهایی بود که مخالفان و مغرضان با تفسیر به رأی خود از آن چماقی ساختند برای کوبیدن بر سر دولت!
جلال یحیی‌زاده، نماینده فیروزآباد در گفت‌وگو با خانه ملت (سایت حامی رئیس مجلس) با بیان این‌که بحث مذاکره با امریکا در زمره سیاست‌های کلان نظام می باشد و تصمیم‌گیری در این زمینه تنها بر عهده رهبر معظم انقلاب است، می‌گوید: در شرایطی که رهبری با اشرافی که بر اوضاع کشور و جهان دارند، مذاکره با امریکا را برنمی‌تابند اظهارنظر در این‌باره خلاف موضع رهبری و همچنین خلاف مصالح کشور است حال از سوی هر کسی که بیان شود!

وی در ادامه تاکید می‌کند که تصمیم مذاکره با امریکا در حوزه اختیارات احمدی‌نژاد نیست.

محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در مکزیک نیز با بیان اینکه رئیس‌جمهور در موقعیتی نیست که بدون اذن رهبری بخواهد تصمیم مذاکره با امریکا را بگیرد، تصریح می‌کند: اگر کسی بدون اذن رهبری وارد مذاکره شود به کشور خیانت کرده و مواخذه و مجازات خواهد شد!

علیرضا زاکانی از نمایندگان منتقد دولت نیز می‌گوید: بیان یک پیش شرط ابتدایی و بسیار سطحی برای مذاکره با امریکا اشکال جدی و خلاف قانون و مصلحت نظام اسلامی است!

حسین الله کرم از فعالان سیاسی نیز با اشاره به طرح موضوع مذاکره با امریکا، این طرح را طرح خود امریکایی‌ها می‌داند و می‌افزاید: این خط و تفکر خود جریان امریکاست که به اشکال مختلف دنبال می‌شود! اما آش تحلیل‌های مخالفان درخصوص رابطه و مذاکره با امریکا تا بدانجا شور می شود که میرتاج‌الدینی معاون رئیس‌جمهور می گوید: موضع دولت در مذاکره با امریکا موضع رهبری است. شخص رئیس‌جمهور نیز در جمع خبرنگاران تاکید می‌کند: شما سخنان مرا گوش کرده‌اید سخنان آقا را هم گوش کرده‌اید توصیه می‌کنم بروید یک بار دیگر گوش کنید. اکنون باید از مدعیان اصولگرایی پرسید به واقع چه کسانی به بداخلاقی در فضای سیاسی کشور پرداخته و دامن می‌زنند! این سوالی است که مردم پاسخ آن را دریافته‌اند.

آرزویی که دشمنان به گور می‌برند!

رئیس‌جمهور در سخنان 22 بهمن خود، به نکته‌ای خاص تاکید ویژه داشت.
نکته‌ای که گویا به عمد از دید مخالفان و مغرضان مدعی ولایتمداری به دور ماند!
دکتر احمدی‌نژاد با بیان این‌که همه باید با هم و پشت سر رهبری برای صیانت از ارزش‌های انقلاب و حقوق ملت تلاش کنیم، خاطرنشان می‌کند: «انقلاب و جمهوری اسلامی، برای پاکی، عدالت، تامین عزت و کرامت و حقوق اساسی مردم آمده است و این ارزش‌ها، محور وحدت ملی و پیمان ناگسستنی ما با رهبری عزیز انقلاب و ملت است». وی در ادامه تاکید می‌کند: دشمنان آرزوی گسستن این پیمان را به گور خواهند برد.

اما به نظر می‌رسد صراحت انقلابی رئیس‌جمهور در حمایت و پیروی از رهبر انقلاب باعث شده، مخالفان همیشگی دولت احساس نگرانی مضاعفی ‌داشته و برای طراحی برخی پروژه‌ها اقدام نمایند. در همین راستا محافل خاص سیاسی و رسانه‌ای طی روزهای گذشته تلاش ویژه‌ای کرده‌اند تا از طریق انتشار برخی اخبار کذب در فضای مجازی و ارسال انبوه و سازماندهی شده آن به وسیله پیامک، بار دیگر در جهت القای فضای حاکمیت دوگانه قدم بردارند. امری که مطمئناً این بار هم با شکست روبه‌رو خواهد گشت!



مطالب مرتبط:

وقت آن است که جریان اصولگرایی حزبی سر عقل بیاید

دولت همواره در مسیر ولایت و رهبری گام برداشته است

تریبون مجلس به عدالت میان نمایندگان تقسیم نشده است

اگر مجلس همکاری نکند، چشم انداز روشنی برای اجرای هدفمندی یارنه ها نخواهیم داشت

سخنرانی احمدی نژاد بهترین نطقی بود که تا کنون شنیده بودم

مواضع دولت در همه عرصه های بین المللی منطبق بر مواضع رهبر انقلاب بوده و هست

قضاوت عادلانه

تفاوت دو برادر / آیا می توان بمب را با ترقه بالانس کرد؟


یکشنبه گذشته شاید سخت ترین روز زندگی علی لاریجانی بود. رئیس مجلس را تاکنون کسی تا این حد برافروخته و عصبانی ندیده بود. دقایقی تقریبا طولانی زمان برد تا لاریجانی بتواند بعد از حملات سنگین و غیر منتظره احمدی نژاد  خود را تا حدودی پیدا کند. او کوشید دفاع مبسوط و قانع کننده ای از خود ارائه کند.

لاریجانی یک رجل سیاسی است پس به خوبی می دانست، کسی که "صرفا دفاع" کند، بازنده است. پس تلاش کرد حملاتی را ولو نصفه و نیمه متوجه احمدی نژاد کند. حملاتی که البته در شرایط نامساعد روحی علی لاریجانی، تنها خاصیتش کمک به رسانه های مخالف دولتی بود که به دلیل سانسور افشاگری رئیس جمهور، چیزی برای پر کردن صفحاتشان نداشتند.

اما شاید اوج تلاش های رئیس مجلس برای پاسخ گویی به حملات احمدی نژاد، به نام بردن او از داوود احمدی نژاد مربوط شود. علی لاریجانی کوشید به نوعی داوود احمدی نژاد را با فاضل لاریجانی بالانس کند. رئیس مجلس در این خصوص اظهارداشت: «من هم با آقای داوود احمدی‌نژاد جلساتی داشته‌ام که در این جلسات ایشان از ارتباط اطرافیان شما و جریان انحرافی با منافقین، فساد مالی، ارتباط با خارج و مسائلی از این دست صحبت کرده‌اند، آیا خوب است که من هم فیلمی از این جلسه بگیرم و در چنین مواردی آن را پخش کنم؟»
رئیس مجلس بنا به دلایل متعدد در تنها حمله خود نیز مرتکب اشتباهی فاحش شد:

1- رئیس مجلس در سخنانش تصریح می کند که داوود احمدی نژاد در جلسه ای از ارتباط اطرافیان رئیس جمهور با منافقین، فساد مالی و ... سخن گفته است. این بدین معنی است که داوود احمدی نژاد با هدف سعایت و بدگویی از برادرش به دیدار علی لاریجانی رفته است. در این صورت روشن است که انگیزه داوود احمدی نژاد از دیدار با علی لاریجانی، امتیاز گیری از رئیس مجلس نیست! داوود نه ویلای 600 متری از رئیس مجلس طلب کرده و نه خواهان کسب امتیاز همکاری با شرکت «ز» شده است. اما انگیزه فاضل لاریجانی از دیدار با سعید مرتضوی چیست؟ آیا فاضل به سان داوود، اطرافیان علی لاریجانی را جریان انحرافی و مرتبط با منافقین و جواسیس توصیف کرده و اصطلاحا زیرآب برادرش را نزد رقیبش زده است؟ پاسخ منفی است. داوود احمدی نژاد و فاضل لاریجانی با دو انگیزه و هدف متفاوت به دیدار سعید مرتضوی و علی لاریجانی رفته اند. کافی است تا به این جملات که رئیس جمهور از تریبون مجلس پخش کرد، توجه شود: «فاضل لاریجانی خطاب به مرتضوی: ببینید من الان پوست‌کنده بگویم من کار دانشگاهی کرده‌ام تا الان و الان تازه دوزاری من افتاده است. الان نوه دارم و خداییش اموراتم با ماهی 2 میلیون نمی‌چرخد. خب یک فرصت ویژه پیش آمده است و چند سالی است که ما به کار اقتصادی ورود داشته‌ایم و الا واقعا خداییش کمتر از دیگران نیستیم از لحاظ این‌که بتوانیم مدیریت کنیم.... فاضل لاریجانی می‌گوید: آقا، نظر ایشان [علی لاریجانی] به شما بسیار مساعد است و می‌تواند کمک کند. حتی تلطیف کند، با قوه قضاییه. ... به نظرم الان زمینه‌اش کاملا مساعد است. ... یک ملاقات خودمانی و جدی .حالا یا در منزل ما یا بیرون از قوه و مجلس، دور و بر مجلس نباشد. بدون سروصدا باشد. به هرحال من قلق آنها، علی‌آقا و آقا صادق دست من است و می‌دانم چطور ورود کنم و جا بیندازم.»

در حقیقت قیاس بین داوود احمدی نژاد و فاضل لاریجانی چیزی بیش از یک اشتباه فاحش منطقی و مغالطه ای پیش پا فتاده نیست؛ مغالطه ای که از یک انسان عادی نیز بعید است چه رسد به علی لاریجانی که دانش آموخته فلسفه است.

2 – داوود احمدی نژاد بر خلاف فاضل لاریجانی یک چهره دم دستی است که استمداد از او توسط رئیس مجلس در حکم فروکاستن شان ریاست یک قوه است. مواضع داوود احمدی نژاد برای افکار عمومی کاملا آشناست. برادر رئیس جمهور 2 سال است که می گوید یاران احمدی نژاد منافقینی هستند که با توبه تاکتیکی به نظام نفوذ کرده اند! او حتی از آموزش نظامی به حامیان جریان انحرافی در جنگل های شمال خبر داده بود! همین چند روز قبل نیز داوود احمدی نژاد فهرستی بلند بالا از اتهامات علیه برادرش را طی یک سخنرانی در قم بیان کرده بود. حالا همین داوود احمدی نژاد همان اتهامات تکراری را در جلسه ای خصوصی برای علی لاریجانی تشریح کرده است. این مسئله چه اهمیتی برای افکار عمومی دارد؟ دست یازیدن علی لاریجانی به فردی چون داوود احمدی نژاد در شرایطی که رئیس جمهور سندی از عضو ناشناخته خاندان لاریجانی رو کرده است، چیزی بیش از یک خود زنی محسوب نمی شود. آیا بمب را می توان با ترقه بالانس کرد؟

3- اگر از منظر افکار عمومی به ماجرا نگاه کنیم، به نتایج جالب تری می رسیم: داوود احمدی نژاد برادر رئیس جمهور است اما بر خلاف محمد هاشمی و محمدرضا خاتمی (برادران روسای جمهور سابق) نه تنها از برادرش (محمود احمدی نژاد) حمایت نمی کند بلکه در دشمنی و خصومت ورزی با محمود احمدی نژاد گوی سبقت را از سر سخت ترین دشمنان رئیس جمهور ربوده است. علت دشمنی داوود احمدی نژاد با برادرش چیست؟ آیا داوود احمدی نژاد عدالتخواه است؟ بدیهی است اگر رئیس جمهور به جای آهن داغ، همچون اکبر هاشمی رفسنجانی پست معاونت اجرایی را به برادرش تعارف می زد یا همچون سید محمد خاتمی برادرش را به عنوان نمادی از خود به عنوان نفر اول نمایندگان تهران به مجلس شورای اسلامی می فرستاد امروز داوود احمدی نژاد مواضعی متفاوت اتخاذ می کرد. اما محمود احمدی نژاد نه تنها برای برادرش امتیازی قائل نیست بلکه بعد از مشاهده اولین تخلف، او را از دولت اخراج می کند. از نظر مردم داوود احمدی نژاد و محمود احمدی نژاد فقط نام برادر را یدک می کشند و نه چیزی بیشتر. این در حالی است که غلط یا درست، از منظر افکار عمومی برادران لاریجانی مجموعه ای متحد و یک دل هستند که به خوبی از یکدیگر دفاع می کنند. این بدین معنی است که زمینه تعمیم قضاوت - اعم از مثبت یا منفی - در خصوص یکی از لاریجانی ها به 4 برادر دیگر وجود دارد. رئیس جمهور نیز هوشمندانه همین زمینه موجود در افکار عمومی را مورد توجه قرار داد و به افشاگری پیرامون فاضل لاریجانی پرداخت. اما رئیس مجلس در استمداد از داوود احمدی نژاد به این نکته توجه نکرد که در افکار عمومی زمینه ای برای تعمیم قضاوت از داوود به محمود وجود ندارد!.

علی لاریجانی در میان خیل سیاسیون ایرانی از حیث سیاست ورزی و خردگرایی در سطوح عالی طبقه بندی مشود. اما او باید قبول کند که یکشنبه نشانی از گذشته خود نداشت. او اسیر یک غافل گیری شد.

تصاویری از حضور دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی در چند برنامه


زنده باد رییس جمهور محبوب و مردمی که با همه طیفهای مردمی راحت و بدون تشریفات و پرستیژهای منفور سیاسی صحبت و همدلی میکند. احمدی نژاد نشان داد که حاکمیت اصلی بر قلب و اذهان است نه بر تخت و دفتر و ... مهندس مشایی نیز با وجود سیل تهمتهای غیر اخلاقی که به سوی ایشان سرازیر است، کماکان با چهره ای خندان و شاداب در انظار عمومی ظاهر میشود. نه مانند شهردار و رییس مجلس خود را به آب و آتش میزند تا بلکه به زور هم که شده جایی در دل مردم باز کند. مطمئنا عزت و ذلت دست خداست


مخالفان فاز دوم هدفمندی چه می خواهند؟

در حالیکه دولت بارها جوسازی ها علیه اجرای فاز دوم هدفمندی را تکذیب کرده است اما مخالفان اجرای این قانون همچنان بر رویه خود اصرار دارند.


به گزارش خبرنگار شبکه ایران، پس از آنکه مقدمات اجرای فاز دوم هدفمندی با تشخیص سیاستگذاران ارشد نظام و دولت کلید خورد جوسازی‌ها علیه این قانون همچنان ادامه دارد.
آخرین بار معاون ریاست جمهوری درباره ادعای مخالفان اجرای این قانون گفت: آمار و ارقامی که در مورد تبعات اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها و قیمت سوخت و حامل‌های انرژی از سوی برخی افراد در رسانه‌ها مطرح می‌شود، صحت ندارد.
این برای چندمین بار است که مسوولان دولتی در برابر اظهارات بی اساس از عواقب اجرای فاز دوم هدفمندی مجبور به تکذیب ادعاها علیه سناریوی دولت دارند. چرا این اظهارنظرها صورت می گیرد؟
در روزهای اخیر و همزمان با برگزاری جلسات مشترک دولت و مجلس اظهارنظر های تندی از سوی برخی نمایندگان در خصوص اجرای فاز دوم هدفمندی منتشر شده است.این در حالی است که دولت سعی دارد با برگزاری این جلسات سوتفاهمات ایجاد شده برای نمایندگان در این زمینه را برطرف سازد.
اجرای فاز نخست هدفمندی فواید فراوانی برای اقتصاد کشور به بار آورد از جمله بهینه شدن مصرف انواع سوخت و انرژی در کشور و جلوگیری از قاچاق سوخت. با این حال بر خلاف اظهارنظر های عده ای که تورم ماه های اخیر را ناشی از فاز دوم هدفمندی می دانند، در سال نخست اجرای این قانون تورم تغییر محسوسی نداشت.
بنابر اذعان کارشناسان تورم ماه های اخیر ناشی از تحریم های ناجوانمردانه غرب است که مستقیما اقتصاد کشور را هدف قرار داده است و طبیعی است که این تحریم ها با هدف تاثیرگذاری بر روند اجرای سیاست های درست اقتصادی در کشور صورت گرفته است.

این کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که تورم ماه های اخیر ناشی از تغییرات نرخ ارز در پی همین تحریم ها بوده است و از آنجا که بیشتر کالاهای مصرفی جامعه ایران به نوعی چه در بخش مواد اولیه و چه در بخش تجهیزات تولید وابسته به واردات است، تغییرات قیمتی آن ها اجتناب‌ناپذیر است.

حال همین نرخ ارز باعث شده قیمت حامل های انرژی که دو سال پیش در حکم یارانه بود با افزایش قیمت های نرخ ارز دوباره به شرایط قبل بازگردد و زمینه قاچاق این فرآورده‌ها را به خارج از کشور فراهم آورد به گونه ای که روزی نیست که پلیس خبر از کشف محموله چند هزارتنی قاچاق سوخت ندهد.
در این شرایط دولت بنا دارد با افزایش میزان یارانه نقدی به اقشار کم درآمد و در مقابل، با بالابردن قیمت حامل های سوخت برای منطقی کردن قیمت آن و جلوگیری از قاچاق هم قیمت ها را در بازار تعادلی کند و هم با اتخاذ سیاست های حمایتی، فشار بر اقشار کم درآمد و دهک های پایینی را بردارد.
با این حال، در شرایطی که بیشتر صاحبنظران مخالفت عده ای از نمایندگان مجلس با طرح دولت را ناشی از لجبازی و تسویه حساب های سیاسی می دانند، برخی اظهارنظر های این نمایندگان فضا را برای اجرای مرحله جدید آشفته می کند.

تیترهایی با عناوین «دولت با وعده های غیرعملی انتظارات مردم را بالا نبرد»، «پافشاری دولت بر چندبرابر کردن قیمت‌ها»، «دولت به عواقب اجرای فاز دوم هدفمندی کاری ندارد» و «اجرای فاز دوم هدفمندی به روش دولت بحران ساز است» به نقل از نمایندگان مجلس سعی دارند مانع از اجرای هر چه زودتر این قانون شوند.

حجت الاسلام محمدرضا میرتاج الدینی تصریح کرد: برخی از ابتدا با هدفمندی یارانه ها سیاسی برخورد کردند و آمار و ارقامی را از نرخ تورم و حامل‌های انرژی اعلام نمودند که صحت نداشت حال در خصوص گام دوم هم همان موضع را اتخاذ کرده و با اعلام آمار و ارقام غیر کارشناسی سعی در تشویش اذهان عمومی دارند.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: ملت ایران آثار فاز اول هدفمندی یارانه ها را که با قوت اجرا شد مشاهده کردند و اگر با برخی مشکلات ارزی و اقتصادی مصادف نمی شد طعم شیرین آن را بیشتر احساس می کردند.

مشکلات اقتصادی ناشی از هدفمندی یارانه ها نیست

معاون رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی با اشاره به اینکه برخی با موضوع هدفمندی یارانه ها سیاسی برخورد می کنند، افزود: برخی مغالطه کرده و خلط سیاسی دارند و سعی می کنند همه مشکلات اقتصادی را بر روی هدفمندی یارانه ها خراب و انباشته کنند در حالی که تمام اقتصاددانان بر روی این موضوع اجماع دارند که هدفمندی یارانه ها یک گام به سوی عدالت و افزایش قدرت خرید مردم است.

میرتاج الدینی در پاسخ به ادعای برخی که دولت با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها اهداف سیاسی دارد اظهار کرد: اگر توجه داشته باشید فاز اول را نیز به همین عنوان تعبیر کردند و این موجب شد که طرح از سوی مجلس شورای اسلامی به مدت 6 ماه مسکوت بماند و در دوره بعدی دولت اجرایی شود حال در خصوص فاز دوم هم همین تعبیر را بکار می برند در صورتی که این موضوع صحت ندارد.

وی تاکید کرد: دولت هر زمانی بخواهد این طرح را اجرا کند مسائل جنبی، سیاسی، اقتصادی و غیره در کنارش هست و اگر این را منوط به مسائل دیگر کنیم همیشه به تعویق خواهد افتاد.

در عین حال، کارشناسان اقتصادی هم بر این نکته تاکید دارند که تاخیر و تعویق در اجرا در شرایط کنونی به صلاح نیست.

اقتصادمان «یارانه‌زده» است!


دکتر علی بخشی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه هدفمند‌سازی یارانه‌ها نه تنها فرصتی برای اصلاح الگوی مصرف خانوارها، بلکه برای تولید نیز است تصریح کرد: نباید منتظر ثبات اقتصادی برای اجرای فاز دوم هدفمندی ماند.

وی ادامه داد: اگر قرار است هدفمند‌سازی یارانه‌ها ادامه یابد، باید تلاش شود پوشش‌های بیمه‌ای و امثال آن جایگزین پرداخت نقدی شده ومقدار آن در حدی تعیین شود که قدرت تامین منابع وجود داشته باشد هم‌چنین به گروه‌هایی که واقعا مستحق هستند پرداخت گردد تا مقداری از کاستی‌های فاز اول جبران شود.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این‌که اقتصاد ایران را می‌توان به اقتصاد یارانه زده تعبیر کرد و گفت: امروزه در شرایطی قرار گرفته‌ایم که می‌توان گفت پرمصرف‌ترین مردم جهان هستیم چرا که قیمت‌های یارانه‌ای مسیر استفاده صحیح از منابع را منحرف کرده است از این‌رو اجرای صحیح هدفمندی می‌تواند به مرور زمان این مساله را برطرف کند.

وی تاکید کرد: اگر هدفمندی به گونه‌ای باشد که قیمت‌ها به سطح قیمت‌های نسبی نزدیک شده و نسبتی هم با قیمت‌های جهانی داشته باشد به‌طور یقین الگوهای مصرف تصحیح و واقعی‌تر خواهد شد.

بخشی در ادامه با بیان این‌که هدفمندی یارانه‌ها فرصتی برای اصلاح تولید است، عنوان کرد: اگر بخواهیم به تمامی کارخانه‌ها و واحد‌های صنفی یارانه پرداخت کنیم با یک حساب ساده در خواهیم یافت که آنقدر منابع مالی در اختیار نداریم که بتوان این کار را انجام داد، در حالی که هدف واقعی‌شدن قیمت‌ها و تولید است از این‌رو قرار گرفتن سوخت ارزان‌قیمت در اختیار تولید موجب می‌شود تا آنها هیچ‌گاه به فکر اصلاح الگوی مصرف خود نباشند.

الگوی مصرف تولیدکنندگان اشتباه است

وی با اشاره به این‌که الگوی مصرف تولید‌کنندگان نیز بسیار اشتباه است، تصریح کرد: اگر مقایسه‌ای بین میزان مصرف انرژی در ایران با سایر کشور‌ها انجام دهیم، نشان می‌دهد که شدت مصرف انرژی ما بسیار بالا است، از این‌رو صنعت نیز باید خود را با این واقعیت تطبیق دهد و مصرف را بهینه کند همان‌طور که خانوارها نیز این کار را انجام داده اند.

این اقتصاد‌دان در مورد این‌که آیا ثبات اقتصادی لازم برای اجرای هدفمندی یارانه‌ها وجود دارد، تصریح کرد: اقتصاد ما همواره دچار نوسان بوده است و شرایط بهتر از قبل نبوده است، از این‌رو این تفکر که صبر کنیم تا تورم کاهش یابد یا ثبات در اقتصاد برقرار شود، چندان درست نیست و یا حداقل در آینده نزدیک تحقق نمی‌یابد، در حالی که نباید میان مراحل اجرای هدفمندی فاصله زیادی وجود داشته باشد، چرا که آثار منفی آن بیشتر خواهد بود.

بخشی با اشاره به ارائه‌ی طرحی مبنی بر سهمیه‌بندی کالاهای اساسی و پرداخت کوپنی به اقشار کم درآمد نیز در گفتگو با ایسنا خاطرنشان کرد: اگر حداقل کالاهای مورد نیاز به گروه‌های کم درآمد پرداخت شود و یارانه نقدی پرداخت نگردد می‌تواند مناسب باشد و اگر قرار باشد کوپنی داده شود، باید متناسب با منابع ودرآمد کشور باشد و از سوی دیگر با دقت و برنامه‌ریزی این کار انجام شود تا در میانه راه معایب آن بر مزایای آن فزونی نیابد.

 

مطالب مرتبط: گفتاری منتشر نشده از مهندس مشایی در مورد مهدویت ( حتما بخوانید)

اصولگرایان پشت دفتر آیت الله صف بسته اند! / گستردگی سومین اجماع علیه احمدی نژاد به روایت روزنامه طرف

اصولگرایان پشت دفتر آیت الله صف بسته اند! / گستردگی سومین اجماع علیه احمدی نژاد به روایت روزنامه طرفدار هاشمی

27 خرداد 1384 هنگامه اولین اعلام موجودیت گفتمان انقلاب اسلامی پس از 24 سال انزوا و گوشه نشینی بود. محمود احمدی نژاد در شرایطی که هیچ یک از گروه های سیاسی حاضر به حمایت از او نبودند، به عنوان تنها کاندیدای مستقل وارد عرصه رقابت با افرادی شد که هر کدام یا از محصولات و کارگزاران دولت سازندگی بودند و یا اینکه حاضر به مرزبندی با حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی نبودند.

به هر روی محمود احمدی نژاد یکه و تنها به راند دوم رقابت راه یافت تا دو قطبی "احمدی نژاد – هاشمی" یا "احمدی نژاد – نه به احمدی نژاد" به عنوان اصلی ترین شکاف سیاسی کشور رخ نمایی کند و تضادهای کاذبی چون "چپ – راست" و "اصولگرا - اصلاح طلب" به حاشیه رود. اصلاح طلبان در جریان رقابت های دور دوم بر حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی اجماع کردند و اصولگریان نیز یا سیاست سکوت را پیشه کردند و یا همچون حزب موتلفه هم احمدی نژاد و هم هاشمی را اصولگرا نامیده و رای به این دو را یکی دانسته است.

منحنی دوقطبی "احمدی نژاد – نه به احمدی نژاد" در انتخابات سال 88 اوج تازه ای را شاهد بود. این بار اما علاوه بر اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان، اصولگرایان سنتی و بازارگرا نیز به اجماع علیه رئیس جمهور پیوستند تا جایی که محمد رضا باهنر به عنوان پدرخوانده جریان اصولگرایی برای حضور در فیلم تبلیغاتی میر حسین موسوی اعلام آمادگی کرد.

روزنامه آرمان روز گذشته در مطلبی قابل تامل ابعاد جدیدی از سومین اجماع علیه محمود احمدی نژاد را با صراحتی کم نظیر بیان کرده است. آرمان می نویسد: «منتقدان آیت‌ا... ‌هاشمی‌ رفسنجانی هم این روزها راهی غیر از گرد او جمع شدن نمی‌یابند. چه آنهایی که در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 84 پروژه «نه» به ‌هاشمی را دنبال می‌کردند و چه آنانی که در آن سال کاندیداهای دیگر را اصلح‌تر از‌ هاشمی ارزیابی کرده و به آنها رای دادند، امروز نامشان در لیست درخواست دیدار با آیت الله هاشمی‌ رفسنجانی در دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش بسته است.»

این روزنامه نزدیک به آقای هاشمی در ادامه به پشیمانی اصولگرایان از مقابله با گفتمان سازندگی و همراهی با گفتمان انقلاب اسلامی اشاره کرده و می افزاید: «برخی از آنها در این دیدارها می‌گویند که تحت‌تاثیر جوی که از سوی رقبای ‌هاشمی پدید آمده بود، ترجیح دادند به کاندیدای دیگری رای دهند و برخی دیگر با صداقت گفتند که ‌هاشمی را به خوبی امروز نمی‌شناختند که اگر غیر از این بود، نامی جز آیت‌الله در برگه رای آنها نقش نمی‌بست.»

آرمان در جملاتی قابل تامل از اظهار نارضایتی صریح اصولگرایان به دلیل نداشتن بزرگتری همچون "آیت الله" خبر می دهد: «در این میان هستند افراد و گروه‌هایی که تن به واقعیت نمی‌دهند. این افراد اگر چه به خوبی و در درون خود راهکارها و مواضع آیت الله را ستایش می‌کنند و در مقایسه آن با مواضع بزرگان طیف خود تنها افسوس می‌خوردند که چرا آنها همانند ‌هاشمی ندارند!»

روزنامه آرمان در ادامه اندک انتقادات اصولگرایان به هاشمی رفسنجانی را نیز صوری و از سر ناچاری توصیف می کند و از آه و افسوس آنها به خاطر عدم امکان حمایت علنی از آقای هاشمی سخن به میان می آورد. این روزنامه در اشاره ای جالب به اقتدای حزب موتلفه به آقای هاشمی می نویسد: «اما در صحنه علنی [اصولگرایان] مجبورند برای مورد هجمه قرار نگرفتن از سوی خودی‌هایشان به نحو دیگری سخن بگویند و از ‌هاشمی به‌رغم میل باطنی‌شان انتقاد کنند که برخی اعضای جبهه پایداری از این دسته هستند. از سوی دیگر حزب موتلفه هم چنین دیدگاهی دارد یعنی از یک سو برخی اظهارات آنها در نقد آیت‌الله هاشمی است اما زمانی پشت سر او نماز می‌خوانند و به تحسین مواضع و رویکردهایش می‌پردازند. برخی احزاب اصلاح‌طلب هم هستند که در سال 84 ترجیح دادند به آیت‌الله‌ هاشمی رای ندهند و به نوعی جایگاهی مستقل برای خودشان تعریف کردند. آنها در دوره اصلاحات، از منتقدان اصلی آیت‌الله‌ هاشمی بودند، یعنی دورانی که آیت‌الله سکوت کرد تا آنها به راحتی به اداره کشور بپردازند. اسامی این دسته هم در لیست انتظارهای درخواست دیدار با آیت‌ا...‌ هاشمی دیده می‌شود چرا که برخی از آنها به خوبی دریافته‌اند افکار اصلاح طلبی آنها بدون افکار میانه‌روی آیت‌الله‌‌ هاشمی قابلیت اجرایی ندارد و در غیر این صورت یا اهدافی که در سر دارند به بن‌بست می‌رسد و یا اینکه به تندروی ختم می‌شود و تنها معدودی از این برنامه‌هاست که به نتیجه می‌رسد.»

روزنامه نزدیک به آقای هاشمی در اشاره ای معنادار "ستاد مشترک اقوام ایرانی" را به عنوان یکی از منتقدین تواب آقای هاشمی مثال می زند و افزاید:« یکی از این گروه‌ها که در سال 84 به حمایت کاندیدای دیگری غیر از آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات پرداخت، ستاد مشترک «اقوام ایرانی» بود که رئیس آن با صداقت می‌گوید در آن سال انتخابی غیر از رئیس مجمع تشخیص مصلحت داشته‌اند اما امروز به خوبی دریافته‌اند آنچه راهگشاست، دیدگاه‌ها و مواضع آیت‌الله‌ هاشمی است.»

محمد محمدرضایی رئیس ستاد اقوام ایرانی و نماینده مجلس ششم درباره مطالب مطرح شده در جلسه اعضای این ستاد با آقای هاشمی به خبرنگار آرمان می گوید: «در این دیدار موضوعات مهمی مطرح شد که یکی از آنها اعلام آمادگی ستاد اقوام ایرانی برای حضور در انتخابات حول محور آیت‌الله‌‌ هاشمی بود. ایشان تاکید کردند که قصد ورود به انتخابات را ندارند اما از همه خواستند تا در انتخابات حضور فعالی داشته باشند. ایشان گفتند اگر جریان معقول و معتدلی در صحنه باشد، وظیفه داریم که از آن حمایت کنیم و اصولگرا و اصلاح طلب بودن آن هم تفاوتی ندارد. اگر اصلاح طلبان نیایند، جریانی پیروز است که منتسب به دولت باشد. پیروزی آنها هم به دلیل فضایی است که خودشان به وجود آورده‌اند و با اظهاراتشان زمینه را برای پیروزی کاندیدایشان از همین زمان، آماده کرده‌اند.» آقای رضایی تاکید می کند که مواضع آقای هاشمی رفسنجانی که نزدیکانش این روزها لقب "آیت ا.." را برایش برگزیده اند، می بایست فصل الخطاب گروه های سیاسی باشد!

اجماعِ بی نهایت
اکنون روشن است که اجماع 92 علیه احمدی نژاد به مراتب از مقاطع سوم تیر 84 و 22 خرداد گسترده تر است. به عبارت دیگر عمق شکاف بین جبهه "حامیان احمدی نژاد" و جبهه "نه به احمدی نژاد" به بی نهایت میل کرده و حامیان گفتمان انقلاب اسلامی که سال 88 منازعه با جریان فتنه و اکبر هاشمی رفسنجانی را تجربه کرده است حالا باید شاهد اضافه شدن صریح ترجریان اصولگرایی و جاماندگان در سوم تیر به خیمه اکبر هاشمی رفسنجانی باشد.

آنچه مهم این است اینکه محمود احمدی نژاد و حامیانش تنها گروهی هستند که در جغرافیای سیاسی کشور هیچ جابجایی را از خود نشان نداده و همچنان به عنوان اصلی ترین محور گفتمان  انقلاب اسلامی هستند در کانون بغض و کینه ورزی معارضان گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارند. محمود احمدی نژاد سرجای خود باقی است، این اصولگرایان و جاماندگان در سوم تیر هستند که در چرخشی بعضا 180 درجه ای از ابراز دوستی با احمدی نژاد و تقابل با گفتمان اکبر هاشمی رفسنجانی به دشمنی با محمود احمدی نژاد رسیده اند و قرار است خیمه 92 آقای هاشمی را شلوغتر کنند.


مطالب مرتبط: این مستند زیبا و فرهنگی را حتما ببینید ( لطفا از دست ندهید و آن را منتشر کنید)


اسناد ارتباط اسدالله عسگراولادی با سفارت انگلستان و اسناد آن ( بسیار بسیار مهم و خواندنی)

مخالفان هدفمندی یارانه‌ها اقتصاد را نمی‌فهمند

رییس شورای رقابت:

مخالفان هدفمندی یارانه‌ها اقتصاد را نمی‌فهمند


ایران/ سرانجام پس از مشکلات عدیده‌ای که طرح تثبیت قیمت‌ها در سال 82 ( با تصویب مجلس هفتم) برای کشور ایجاد کرد، فاز اول قانون هدفمندی یارانه‌ها برای از بین بردن فاصله قیمتی که طی این سال‌ها به وجود آمده بود، در 28 آذر 89 اجرایی شد. این قانون به سرعت توانست روند بی‌رویه مصرف انرژی کشور را که رفته‌رفته به یک بحران تبدیل می‌شد، کنترل کند و زمام امور بخش انرژی را دوباره به دست گیرد. بر این اساس بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی با اتفاق نظر از دستاوردهای مثبت هدفمندی یارانه‌ها تقدیر کردند اما نوسانات ارزی به‌وجود آمده در ابتدای سال جاری بهانه‌ای شد تا منتقدان بزرگترین طرح اقتصادی کشور با تداوم اجرای آن مخالفت کنند و شرایط اقتصادی کشور را مناسب برای فاز دوم هدفمندی نبینند. بدین ترتیب پس از گذشت بیش از دو سال از اجرایی شدن فاز اول این قانون، فاز دوم در راهروهای مجلس بلاتکلیف مانده است.این در حالی است که بسیاری از اساتید و صاحبنظران اقتصادی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را نه انتخاب بلکه یک باید می‌دانند. یکی از این صاحبنظران دکتر جمشید پژویان، رئیس شورای رقابت و استاد دانشگاه علامه طباطبایی است که بر اجرای هرچه سریع‌تر فاز دوم تأکید دارد. پژویان در گفت و گو با ایران می گوید: کسانی که الفبای علم اقتصاد را می‌فهمند به هیچ عنوان تورم،‌ نقدینگی و نوسانات ارزی را بهانه توقف هدفمندی یارانه‌ها قرار نمی‌دهند.

آقای دکتر، در شرایط فعلی اقتصاد ایران اجرای هدفمندی یارانه‌ها چقدر ضرورت دارد؟
هدفمندی یارانه‌ها یا اصلاح قیمت‌های نسبی که مهمترین بخش این قانون است یک باید در اقتصاد ایران است نه یک انتخاب، درواقع نباید به این فکر کنیم که اصلاح قیمت‌های نسبی را در ایران انجام بدهیم یا نه بلکه یک ضرورت است یعنی اگر کسی اجرای هدفمندی یارانه‌ها را ضرورت نمی‌داند الفبای اقتصاد را بلد نیست.
در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها نیز هدف اصلی این است که نهایتاً هم الگوی مصرف و هم الگوی تولید اصلاح شود، یعنی همه مصرف‌کنندگان که به دلیل ارزانی بسیار و تقریباً رایگان بودن حامل‌های انرژی مصرف انرژی‌شان بسیار بالا بود به صورتی که در این زمینه رکوردهای جهانی را شکسته بودند، مصرفشان را تعدیل کنند تا این شدت افزایش تقاضا که حتی می‌توانست به این منجر شود که دیگر صادرات نفت نداشته باشیم و برای تأمین سایر پیش نیازهای تولید نظیر آب مشکلات عدیده‌ای داشته باشیم، رفع شود.
در بخش تولید نیز به دلیل تقریباً رایگان بودن انرژی از تکنیک‌های انرژی‌بر استفاده می‌شد و به عبارتی دیگر تکنولوژی در بسیاری از بخش‌های تولید قدیمی و عقب افتاده بود چرا که بواسطه ارزان بودن حامل‌های انرژی، سرمایه‌گذاری در زمینه اصلاح مصرف و روش‌های تولید مقرون به صرفه نبوده در نتیجه هم مصرف انرژی بالایی در بخش تولید داشتیم و هم کیفیت تولید پائین بود. بر این اساس برای بهبود این شرایط و کاهش مصرف انرژی در بخش تولید نیز نیازمند اجرای هدفمندی یارانه‌ها بودیم.
در حال حاضر در بخش انرژی و نیروی کار نسبت به سایر کشورهای منطقه مزیت نسبی داریم که اگر بتوانیم کالایی با کیفیت بالا و قیمت تمام شده پائین تولید کنیم می‌توانیم در بازارهای جهانی حضوری پررنگ‌تر داشته باشیم و در نتیجه باعث رشد بالا و رونق اقتصادی خواهد شد.

نتایج اجرای فاز نخست هدفمندی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دولت در اجرای فاز اول در سمت مصرف نتیجه مثبت گرفت بخصوص شاهد افت و کاهش شدید قاچاق پس از اجرای هدفمندی بودیم و این موضوع این امکان را داد که واردات برخی از کالاها را که تا آن زمان انجام می‌شد متوقف کنیم یا بشدت کاهش دهیم.
اما در سمت تولید با وجود این‌که هزینه بسیاری کرد ولی راه درستی را انتخاب نکرد. دولت نباید یارانه انرژی پرداخت می‌کرد، در واقع سیاست اصلی که می‌بایست مصرف انرژی واحدهای تولیدی را اصلاح کند با این کار خنثی کرد و نتیجه آن، این شد که تمایل برای سرمایه‌گذاری در اصلاح مصرف انرژی و کاهش آن در بخش تولید اتفاق نیفتاد.
برعکس بنگاه‌ها با همان روند ( زیرا قیمت‌ها افزایش یافته بود) به تولید ادامه دادند و در این راه مصرف انرژی خود را کاهش ندادند.در بخش مصرف به دلیل این‌که قیمت‌ها افزایش یافت و یارانه انرژی پرداخت نشد شاهد کاهش چشمگیر مصرف انرژی هستیم ولی در بخش صنعت و کشاورزی شاهد افزایش مصرف هستیم و برعکس خانوارها، هیچگونه اصلاحی در زمینه مصرف انرژی حاصل نشد.

به نظر شما برای اصلاح مصرف انرژی در بخش تولید باید چه سیاستی اجرا شود؟
اصلاح روش‌های تولید و کاهش مصرف انرژی در بخش تولید کشور باید از طریق استهلاک نزولی صورت بگیرد که اساس آن پرداخت یارانه از طریق بخشش مالیات برای سرمایه‌گذاری مجدد است.
این پیشنهادی است که مبتنی بر تئوری‌های اقتصادی است و کشورهای بسیاری در دنیا از این روش برای اصلاح بخش تولید خود بهره برده‌اند.
بر این اساس با اصلاح روش‌های حمایتی از بخش تولید، مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها باید هرچه زودتر اجرا شود تا هم بخش تولید را به سمت تغییر تکنولوژی و ارتقای کیفیت هدایت کنیم و هم مصرف‌کننده را تا زمان کاهش مجدد قیمت‌ها در بخش تولید مورد حمایت قرار دهیم تا به تدریج یک سیستم حمایتی دائمی را در کشور اجرایی کنیم.
به نظر می‌رسد همان اتفاقی که در زمان تصویب طرح تثبیت قیمت‌ها در مجلس هفتم افتاد و باعث لطمات بسیاری به اقتصاد کشور شد در زمان حاضر نیز با اصرار طراحان اصلی تثبیت قیمت‌ها و این بار برای توقف فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها در حال وقوع است. در واقع انگار تاریخ یکبار دیگر تکرار می‌شود.
در زمان طرح مصوبه تثبیت قیمت‌ها که دولت را موظف کرد برای مدت چند سال قیمت حامل‌های انرژی را ثابت نگه دارد و افزایش ندهد، به بسیاری از نمایندگان مجلس وقت مراجعه کردم و خواستار توقف این اشتباه بزرگ شدم. در همان زمان هم اعلام کردم این کار تورم را کنترل نخواهد کرد و باعث مشکلات حادتر در آینده خواهد شد که عبور از آن بسیار دشوار است. متأسفانه نتیجه همان شد که پیش‌بینی کرده بودیم. طرح تثبیت قیمت‌ها اجرا شد و براساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، تورم نیز هیچگونه کاهشی پیدا نکرد و این فاصله قیمتی که در طول چند سال (بواسطه عدم افزایش سالانه) به وجود آمده بود، مشکل حال حاضر اقتصاد ایران شد. درواقع فاز اول قانون هدفمندی با هدف از بین بردن همین فاصله قیمتی طراحی و اجرا شد و خوشبختانه نتیجه مثبتی هم داد. به نظر من نتیجه کاری که عده‌ای برای تصویب طرح تثبیت قیمت‌ها انجام دادند و مخالفتی که در حال حاضر عده‌ای با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها انجام می‌دهند چیزی جز تخریب نیست. این افراد هر که هستند اشتباه می‌کنند.

برخی منتقدان، تورم فعلی کشور را دلیلی برای به تأخیر انداختن فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها اعلام می‌کنند. اجرای این فاز تا چه حد تورم را تشدید می‌کند؟
از زمان آغاز فاز نخست هدفمندی یارانه‌ها تا قبل از اعلام تحریم اروپا علیه ایران که عملاً به واسطه انتظارات تورمی باید آن را از اوایل سال 2012 محاسبه کرد، نرخ تورم ایران به مراتب کمتر از نرخ تورم 30 سال گذشته بوده است. اگر قرار بود تورمی به واسطه اجرای هدفمندی یارانه‌ها اتفاق بیفتد باید در طول 5/1 سال پس از اجرای آن محقق می‌شد. از آنجا که در هدفمندی یارانه‌ها عمده فشار روی سبد مصرف وارد می‌شود بایستی تورم آنی ایجاد شود.
متأسفانه تورم یک بهانه است تا فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را به تأخیر بیندازند. هرچند من معتقدم در صورتی که برخلاف نتایج فعلی، تورم بالایی هم ایجاد می‌شد، این تورم بهای ناچیزی در قبال رشد و شکوفایی است که در آینده با اصلاح قیمت‌های نسبی حاصل می‌شود. کسانی که علم اقتصاد نمی‌دانند از تورم هم وحشت دارند، البته تورم پدیده خوبی نیست ولی ترکیه کشور همسایه ما، تورم 90-80 درصد را در خلال اصلاحات اقتصادی خود تجربه کرد. امریکای جنوبی نیز برای رسیدن به توسعه از تورم حدود صد درصدی عبور کرد و هم اکنون مشاهده می‌کنیم اقتصادهای ترکیه، برزیل، آرژانتین و... دارای چه شرایط مساعدی است. آیا تورم آنها را به زانو درآورد یا آنچه باعث رشد و توسعه آنها شد اصلاحات اقتصادی بود. حتی به واسطه ترس از تورم متوقف کردن اصلاحات اقتصادی را به صلاح کشور نمی‌دانم.

چند درصد از مخالفت‌هایی که با هدفمندی یارانه‌ها می‌شود علمی است؟
متأسفانه بسیاری از انتقادهایی که به قانون هدفمندی یارانه‌ها می‌شود کارشناسی نیست و ریشه علمی ندارد. در حال حاضر هر کسی خود را اقتصاددان می‌داند و در زمینه مسائل اقتصادی مقاله می‌نویسد. من حاضرم با تمام کسانی که در زمینه هدفمندی یارانه‌ها انتقاد دارند در چارچوب علم اقتصاد مناظره کنم تا مشخص شود نظر چه کسی برپایه اصول علمی استوار است.

آیا نقدینگی با هدفمندی یارانه‌ها افزایش می‌یابد؟
اجرای هدفمندی یارانه‌ها به هیچ عنوان به این معنا نیست که باید نقدینگی افزایش پیدا کند. اصل این است که پول از جیب پرمصرف‌ها به جیب کم مصرف‌ها جابه‌جا شود.البته اگر می‌شد که به پرمصرف‌ها یارانه نداد خیلی بهتر بود ولی به دلیل این‌که امکان شناسایی این افراد به طور دقیق وجود ندارد خود مکانیزم بازار این کار را انجام می‌دهد. آنها که بیشتر مصرف می‌کنند باید پول بیشتری بپردازند و این اضافه درآمد پس از جمع‌آوری در خزانه دولت به عنوان یارانه به کم مصرف‌ها پرداخت می‌شود.در واقع اگر دولت دچار کسری بودجه نشود به هیچ عنوان نقدینگی افزایش نمی‌یابد ولی اگر دولت با کسری بودجه مواجه شود به میزان همان کسری می‌تواند قدری نقدینگی را افزایش دهد. به نظر من محاسبه و تراز این جابه‌جایی برای دولت به‌گونه‌ای که نقدینگی افزایش پیدا نکند کار دشواری نیست. این‌که نقدینگی مقداری بیش ار تولید ناخالص داخلی افزایش یابد امری بدیهی است ولی افزایش بیش از آن ممکن است مشکلات تورمی به همراه داشته باشد.بر این اساس در هدفمندی یارانه‌ها به دلیل این‌که پول از افراد پرمصرف به سمت افراد کم مصرف در حال چرخش است لزوماً موجب افزایش نقدینگی نمی‌شود.

چهره اقتصاد ایران پس از اجرای کامل قانون هدفمندی یارانه‌ها چگونه خواهد بود؟
در صورتی که قانون هدفمندی یارانه‌ها به صورت دقیق و صحیح اجرا شود باید منتظر یک جهش بزرگ در کارایی و رشد اقتصادی باشیم، زمانی که رشد اقتصادی بالایی داشته باشیم سایر معضلات نظیر بیکاری، فاصله طبقاتی و ... نیز از بین خواهد رفت.


مطالب مرتبط: شرایط خرید و فروش سهام عدالت/ مردم سهام عدالت خود را به سودجویان نفروشند

یک خبر+دلایل برکناری وزیر بهداشت چه بود

ضمن اطلاع به دیگران، شما نیز حضور پیدا کنید انشاله

===========================================

دستجردی چرا برکنار شد؟

ایران:خانم دستجردی، وزیر سابق بهداشت قبل و بعد از برکناری از سمت وزارت در دو نوشته جداگانه که اولی در پاسخ به استعفای باقر لاریجانی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران است و دومی یادداشتی خطاب به همکارانش در وزارت بهداشت و درمان است، با استفاده از واژه مدیریت اجرایی کشور، به جای رئیس جمهور سعی کرده تا این‌گونه وانمود کند که برکناری ایشان از سوی رئیس جمهور تنها به دلیل عدم برکناری رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است.

وی در پاسخ به استعفای باقر لاریجانی که در عدم قبول آن بود، آورده است: بنده اصرار دارم که این مجموعه مدیران بالاخص حضرتعالی تا پایان مسئولیت اینجانب با وزارت بهداشت همکاری نمایید. اینجانب فشارهای وارده از جانب مدیریت اجرایی کشور برای تغییر ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران را به مصلحت نظام سلامت نمی‌دانم!

همچنین ایشان در یادداشتی که به مناسبت پایان کار خود به همکارانشان در وزارت بهداشت آورده‌اند، نیز تأکید می‌کنند: حال که مدیریت اجرایی کشور مرا از انجام وظایف و ادامه مسئولیت نظام سلامت کشور معاف نموده است، بر خود فرض می‌دانم از یکایک همکاران گرامی و... حلالیت نمایم.
هرچند ایشان سعی دارند این‌گونه القا نمایند که تنها عدم برکناری رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران سبب این جابه‌جایی بوده، اما دلایل دیگری نیز وجود داشته، از جمله مصاحبه علیه بانک مرکزی و سیاست‌های ارزی کشور پس از سخنان رئیس‌جمهور و در شرایطی که خود خانم وزیر بیش از هر شخص دیگری به مشکلات واقف بودند! حال دلیل‌های دیگر بماند!

نکته قابل تأمل در این میان، آن است که بحران‌نمایی برخی مسئولان ارشد سلامت، آن هم پس از شفاف‌سازی ارز دارویی نشان از نفوذ قوی مافیای واردات دارو در وزارت بهداشت داشت. اما این جابه‌جایی با واکنش‌های بسیاری نیز همراه بود. حدادعادل با بیان این‌که عزل وزیر بهداشت خبر خوبی نبود، تأکید کرده: هر فرد دیگری هم که انتخاب شود، فرصتی برای تحول ندارد. کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت دولت نهم در واکنش به این برکناری گفته: از دست‌اندرکاران نظام سلامت استدعا دارم این ایام سخت و بحرانی را درگیر خرده‌گیری بر گذشتگان نکرده و با تشریک مساعی رفع مشکلات مردم را وجهه همت خود قرار دهند. محمد کوثری نماینده مجلس هم در گفت‌و‌گو با فارس خاطرنشان کرده: احمدی‌نژاد از عزل و نصب‌های احساسی دوری کند و دست‌آخر این‌که محمدرضا باهنر نایب رئیس دوم مجلس اعلام کرده: هیأت رئیسه مجلس میزان تغییرات وزرای دولت دهم را مورد بررسی قرار می‌دهد تا در صورت تغییر نیمی از کابینه، رئیس جمهور مجدداً برای وزرایش از مجلس رأی اعتماد بگیرد!

پایگاه اطلاع‌رسانی رجانیوز (از حامیان لنکرانی) در مطلبی با عنوان «آقای رئیس جمهور! خودکرده را تدبیر نیست» آورده: همان روزی که یکی از بهترین و انقلابی‌ترین وزرای کابینه دولت نهم که توانسته بود با یک طراحی هوشمندانه، سروسامانی به وضعیت پیچیده و مافیایی دارو و نظام سلامت کشور بدهد، به خاطر برخی ژست‌های تبلیغاتی از کار برکنار شد تا یک خانم سیاستمدار با گرایش سیاسی متفاوت با گفتمان سوم تیر به عنوان وزیر بهداشت جایگزین وی شود، می‌شد حدس زد که فرجام این پروسه تبلیغاتی در پایان این دولت چه خواهد بود!
==============================================

عبدالرضا داوری: گزارشهای کذب خانم وزیر در جلسات هیات دولت/ آن روی سکه برکناری وزیر بهداشت
عبدالرضا داوری ،عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی  درباره عزل وزیر بهداشت از سوی رییس دولت ،گفت :اگر صحبت های رییس جمهور در مصاحبه تلویزیونی شنبه شب 2دی را بار دیگر مرور کنید خواهید دید که ریشه تغییر وزیر بهداشت در صیانت از اصل سلامت مردم بوده است .

وی افزود:رییس جمهور در آن برنامه تلویزنوی اشاره داشتند که ما ارز را با نرخ مرجع در اختیار وزارت بهداشت قرار داده ایم و لیست شرکتهایی که این ارز را گرفته اند موجود است اما معلوم نیست چرا این ارز درآنجا تخصیص پیدا نکرده است و متاسفانه مدیران وزارت بهداشت هم با فرافکنی تلاش می کردند این سوء مدیریت خودشان را بپوشاندند واقعیت این بود که مجموعه مدیریت وزارت بهداشت نتوانست در شرایط جدید علی رغم اینکه بیش از سال گذشته ارز دریافت کرده بودند به خوبی مساله دارو را مدیریت کنند .
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی سوء مدیریت در وزارت بهداشت را عامل اصلی تغییرات رییس جمهور در وزارت بهداشت دانست و تصریح کرد:اظهار نظرهای زیادی در کشور ما صورت می گیرد که مستدل و مستند نیست. متاسفانه در مجلس و بخشی از گروههای سیاسی روالی حکمفرماست که فقط با جهت گیری سیاسی با هدف تسویه حساب با دولت اظهارنظرهایی ارائه می دهند.
به گزارش خبرگزاری آریا وی ادامه داد: تا آنجا که بنده اطلاع دارم دو هفته قبل در جلسه هیات دولت خانم وحید دستجردی گزارشاتی ارائه داده اند که هیچ کدام مبنا و مستند آماری نداشته است در حالی که بانک مرکزی گزارشات مستندی ارائه داد که نشان می داد به شرکتهای دارویی به چه شیوه ای عرض پرداخت شده و به کدام شرکتها رفته است .
داوری تصریح کرد: تیم خانم دستجردی در وزارت بهداشت نتوانستند موضوع دارو را به خوبی مدیریت کنند و این سوء مدیریت خودشان را در قالب فرافکنی ها و مصاحبه های تند علیه زیر مجموعه های دولت دنبال می کردند به عنوان مثال متاسفانه ایشان گفتند ارز دارو را به زین اسب اختصاص داده اند در حقیقت برخی از ادعاهای اینها خنده آور بود مگر چقدر زین اسب به کشور وارد می شود که ارز دارو به آن اختصاص داده شود اینها روش های رسانه ای را دنبال کردند و جریانی هم خارج از دولت به این بحث ها دامن زدند و مخالفان دولت هم از آن استقبال می کردند مجموع اینها تلاش می کردند سوء مدیریت در وزارت بهداشت را توجیه کنند لذا همانطور که اشاره کردم رییس جمهور به دلیل صیانت از موضوع سلامت مردم این تغییر را انجام دادند.
وی عزل وزیر بهداشت را از اختیارات قانونی رییس جمهور دانست و افزود:رییس دولت خطایی مرتکب نشده است بلکه ایشان به این جمع بندی رسیده اند که در این مقطع زمانی خانم وحید دستجردی کارآمدی لازم برای مدیریت وزارت بهداشت ندارد لذا ایشان را تغییر دادند قاعدتا اگر مجلس بخواهد در این خصوص سوال بپرسد رییس جمهور مستندات خود را ارائه خواهد داد.

================================================

دستجردی، چگونه «دستجردی» شد

ایران: «بالاخره دکتر احمدی‌نژاد سخن سره از ناسره و راست را از دروغ به راحتی تشخیص و تمییز می‌دهند و به همین علت ایشان در برابر انتخاب وزیر زن بسیار ایستادگی و مقاومت کردند و بهای آن را هم پرداختند. به نظر من باید از ایشان تشکر و تقدیر کنیم و حق زحمات و بهایی که ایشان پرداختند را به جا بیاوریم. لذا باید هر چه در توانمان است را در طبق اخلاص بگذاریم و شبانه روز کار کنیم تا ایشان نه فقط از انتخاب خود پشیمان نشوند، بلکه راضی هم باشند و پیش خود این گونه قضاوت کنند که اگر من بهایی برای انتخاب وزیر زن پرداختم و بعضی به این علت از من کدورتی به دل گرفتند، اما در ازای خدماتی که اکنون انجام شده، به ما افتخار می‌کنند.» (روزنامه ؛ ویژه‌نامه دولت معیار، شهریور 91، صفحه 37 تا 40)

این سخنان وزیر برکنار شده‌ای است که این روزها همه نمره بیستی که از رئیس جمهوری گرفته است را دستاویزی برای دفاع از او کرده‌اند، اما هیچ کس کلاه خود را قاضی نکرده و پرده از اصل ماجرا برنمی‌دارد که چگونه است وزیر زنی که به گفته خودش با جسارت و شجاعت احمدی‌نژاد، صاحب این سمت شده و هیچ کس غیر از او (رئیس جمهوری) دیگر به این مهم مشهور نخواهد شد (انتخاب وزیر زن)، یا بهتر است این گونه بگوییم که چگونه می‌شود وزیر زنی که به لطف جسارت و درایت احمدی‌نژاد، «وحید دستجردی» شده و به عنوان نخستین وزیر زن پس از انقلاب مشهور می‌شود، به عهد خود با رئیس جمهوری وفا نکرده و حتی رسم نافرمانی را هم در پیش می‌گیرد و به جای این که هر چه در توان دارد برای بهایی که احمدی‌نژاد بابت انتخاب او پرداخته است، در طبق اخلاص بگذارد، کاری می‌کند که نام خوشی از نخستین وزیر زن در یادها باقی نماند همان گونه که دستجردی هم بر آن صحه گذاشته است، «بالاخره دکتر احمدی‌نژاد سخن سره از ناسره را تشخیص می‌دهد» و به طور قطع به علت همین توان تشخیصی است که تصمیم به برکناری وزیر زن کابینه خود می‌گیرد. وزیری که احمدی‌نژاد در کنار دو وزیر زن دیگر پیشنهادی خود برای وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و رفاه و تأمین اجتماعی، به سختی پای او ایستاد و به اذعان خود دستجردی برای شکستن سد انتخاب او، جرأت بسیاری به خرج داد، هجمه‌های سنگینی متحمل شد و بهای سنگینی پرداخت. بهایی چون جلب نظر مراجع و روبه‌رویی با آقایانی که به اذعان وحید دستجردی، «همدیگر را می‌زنند و می‌کوبند و حال اگر این فرد یک زن باشد، زدن‌ها و کوبیدن‌ها چند برابر می‌شود» پرداخت.

دکتر احمدی نژاد برای رساندن مرضیه وحید دستجردی به نقطه‌ای که آرزوی همه زنان کشور بود، از هیچ چیز کم نگذاشت و صددرصد اگر کسی غیر از رئیس‌جمهور بود قطعاً وزیر زنی نمی‌داشت، این همان نکته مهمی است که وزیر بهداشت معزول هم سابق بر این بر آن تأکید کرده بود و حال چه می‌شود که این همه زحمات یکباره نادیده گرفته می‌شود، خود حدیثی است مفصل... ارز دارو یا برکناری باقر لاریجانی، هر دو مباحث مفصلی هستند که پرداختن به آنها آن گونه که از سوی برخی رسانه‌ها صورت گرفته، یک‌شبه و با جملاتی احساسی، غیرمنطقی، سیاسی و... توجیه‌پذیر نخواهد بود. زمانی زمزمه‌های برکناری دستجردی مطرح شد که وی از خیلی قبل‌تر به شکل علنی پرچم مخالفت خود را با کسی برافراشت که نام او را بر عرصه مدیریتی نظام سلامت کشور گذاشته بود. دارو و اختصاص نیافتن ارز آن بهانه‌ای بیش نبود، اما همین بهانه انگیزه‌های مختلفی را پیش پای خانم وزیر برای مخالفت با رئیس‌جمهوری قرار داد. انگیزه‌هایی چون برکنار نکردن باقر لاریجانی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران که 7 سال صندلی ریاست این دانشگاه را به کس دیگری نداده بود. به طور قطع رئیس‌جمهوری با آن جسارت و درایت و قدرت تشخیص سره از ناسره‌ای که دستجردی بر آن تأکید دارد، برای برکناری لاریجانی دلایل مختلف و محکمی داشته که در حد بحث‌های دست‌پائین سیاسی که این روزها لقلقه زبان بسیاری شده است، نمی‌گنجد. همین بس که یکی از علل پافشاری برای برکناری باقر لاریجانی این بوده که گفته می‌شد ایشان قصد انتصاب فردی را به ریاست دانشکده طب سنتی داشتند که به دلیل اتهامات امنیتی بازداشت شده و وی همان فردی است که پیش از این تمام مخالفان احمدی نژاد مدعی بودند رمال و جن‌گیر نفوذی در دولت است. انگیزه دیگری که جسارت دستجردی برای افراشتن پرچم مخالفت با رئیس‌جمهوری را رقم زد همان نکته ظریفی بود که رئیس جمهور نیز به خوبی در گفت‌وگوی تلویزیونی با مردم خطاب به خانم وزیر به آن اشاره کرد و آن این‌که «اجازه ندهید چند نفر چهره سلامت کشور را مخدوش کنند.» همان چند نفری که در ماه‌های اخیر به شیوه‌های مختلف در اداره امور نظام سلامت و بهداشت و درمان کشور، عنان تصمیم‌گیری را از وزیر گرفته و با القای تصمیمات خود به وزیر معزول، صحنه نظام سلامت کشور را متزلزل می‌کردند. مسلم است که این اقدامات در کنار هجمه‌های فراوانی که دستجردی در شرایط دشوار کشور در تحریم و مسائل ارزی و تلاش قوه مجریه برای رفع این مشکلات درباره اختصاص نیافتن ارز دارو به وجود آورد، این شائبه را قوی کرد که وی قصد دارد توان مدیریتی کشور را زیر سؤال برده و به هر نحو این تلاش‌ها را ناموفق جلوه دهد.

از همه اینها که بگذریم موضوع حساس‌تری مطرح می‌شود که مدت‌هاست نظام بهداشت و درمان کشور در عرصه دارو با آن مواجه بوده و هست و به جرأت می‌توان گفت هیچکس تاکنون نه فقط به شکل رسمی آن را رد نکرده، بلکه بر صحت وجود آن نیز تأکید کرده است. آنچه که علاوه بر دولت‌ها نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در هر دوره بارها عزم خود را برای برخورد با دست‌های پشت پرده آن جزم کرده و حتی متوسل به قوه قضائیه برای برخورد با آن هم شده‌اند. «غول بزرگ مافیای دارو»! که در شرایط تغییر نرخ ارز، دست‌های پنهان خود را هرچه بیشتر آلوده کردند تا سهم خود را از ارز مرجع به جیب بزنند و بروند.

موضوعی که محمد رضا شانه‌ساز، مدیرکل داروی وزارت بهداشت و درمان هم آن را رد نمی‌کند و با وجود این‌که ایران را از پاک‌ترین کشورها در زمینه تجارت دارویی می‌داند، اما می‌گوید که نمی‌توان گفت مافیا در بخش دارویی به طور کلی وجود ندارد.

آن گونه که از سوی مرکز مبادلات ارزی اعلام شد، ارز اختصاص یافته به واردات دارو و اقلام دارویی با هماهنگی معاونت داروی وزارت بهداشت، حتی پیش از سال گذشته به شرکت‌های دارویی اختصاص یافته و با همه اینها شاهد بودیم که وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی از کمبود ارز دارو و جایگزینی اقلام دیگر به جای دارو شکایت کردند اما هیچ کس در این میان نقطه‌های کور بازار دارو را ندید. یعنی عده‌ای که در قالب مافیای هدایت شده از این سر و صداها سود بردند و با ارز مرجع و از محل اختلاف نرخ ارز، سودها به جیب خود زدند و در این میان نبودند هیچ یک از مسئولان وزارت بهداشت و درمان که نظارت دقیقی بر ارز دارو و خرج شدن آن داشته باشند. نتیجه این می‌شود که به گفته عبدالرحمان رستمیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، معلوم نیست کدام دست‌های پنهان، لوازم بهداشتی- آرایشی را وارد فهرست اقلام داروهای وارداتی کرده‌اند و از دستگاه‌های نظارتی می‌خواهد که این عده را شناسایی و با آنها برخورد کنند. نکته مهمی که دستجردی، وزیر معزول هم در ابتدای وزارت خود در گفت‌وگو با «جوان» وعده داده بود تا برای مبارزه و شکستن مافیای دارویی در ایران، سیاست‌های خاصی را اتخاذ کند و با افزایش تولید داخلی داروها، در اختیار گرفتن دانش فنی داروهای وارداتی، استفاده از شرکت‌های مختلف وارداتی برای ورود داروهای تولید داخل و غیره، در اصل با سیاست اصلی حمایت از تولید دارو و تولیدکنندگان داخل به مبارزه و شکست دادن مافیای دارو بپردازد.

به هر حال هر چند به گفته تنها وزیر زن کشور پس از انقلاب، انتخاب او از سوی دکتر احمدی‌نژاد جسارت و شجاعتی می‌خواسته است که در هیچ دوره از ریاست‌های جمهوری کشور، هیچ کس صاحب آن نبوده، اما مهم‌تر این است که عزل او هم از سوی دکتر احمدی‌نژاد درایت و شجاعتی می‌خواسته است که فقط از قدرت مدیریت رئیس جمهوری برمی‌آمده است و بس!


از اقتصاد رابین هودی تا واردات چوب بستنی !

ایران - دکتر عبدالرضا داوری 

* علی لاریجانی در همایش حکمت مطهر(1391/2/12): یکی از کالاهای وارداتی کشور ما در شرایط فعلی چوب بستنی است که سالانه 80 میلیون دلار واردات از کشور آلمان داریم.


علی لاریجانی در همایش مدیران قرارگاه خاتم الانبیاء(1391/9/23): ما حتی سالانه در حدود 80 میلیون دلار چوب بستنی از آلمان وارد می‌کنیم.


خطابه‌های آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی از یک ویژگی منحصر به فرد برخوردار بوده و آن اصرار بر تکرار واژه پردازی‌های بدیع است؛ این‌که جناب لاریجانی برای طعنه زدن به سیاست‌های وارداتی در کشور،مداوماً از کلید واژه «چوب بستنی» بهره گرفته و با اتکا به اصل تکرار و تلقین در گفتمان سازی، در هر مجمع و همایشی، واردات «چوب بستنی» را بر سر اقتصاد ایران می‌کوبد، شیوه بدیعی است که تنها از سوی رئیس مجلس اعمال می‌گردد و در این رابطه ذکر چند نکته لازم به نظر می‌رسد:


1- برخلاف نظر آقای علی لاریجانی در مورد واردات چوب بستنی که هر چند ماه یکبار در مجامع عمومی ‌از سوی ایشان و با ادبیاتی مشابه تکرار می‌شود، براساس آمار رسمی‌ گمرک جمهوری اسلامی‌ایران، کارخانه‌های تولید بستنی کشور (در بخش خصوصی و نه دولتی) در 12 ماهه سال 1390، حدود 42 میلیون دلار(و نه 80 میلیون دلار) چوب بستنی از کشور چین (و نه آلمان) وارد کرده‌اند و در مقابل این حجم از واردات، که کمتر از 8 صدم درصد از کل واردات کشور است، تولیدکنندگان بستنی کشور بیش از 900 میلیون دلار بستنی تولید کرده‌اند که حدود 200 میلیون دلار آن به کشورهای همسایه صادر شده است. جهت استحضار رئیس مجلس نیز ذکر این نکته لازم به نظر می‌رسد که اصولاً چوب مناسب و استاندارد برای تولید چوب بستنی صرفاً در 2 کشور روسیه و استرالیا تولید می‌شود که بخش مهمی‌ از این چوب به کشور چین منتقل شده و پس از آن است که غالب تولیدکنندگان بستنی در جهان، چوب بستنی مورد نیاز خود را از کشور چین وارد می‌کنند. اینکه چرا تولیدکنندگان بستنی در اقصی نقاط دنیا و از جمله ایران به سمت خودکفایی در موضوع تولید چوب بستنی نرفته‌اند ریشه در اصل بدیهی محاسبه هزینه-فایده در اقتصاد دارد که ترجیحات فایده‌گرایانه بستنی سازان بخش خصوصی کشور را به سمت واردات چوب بستنی هدایت می‌کند و دولت نیز امکان تکلیف قانونی به آنان را در خصوص خودکفایی در تولید چوب بستنی ندارد!


2- آقای علی لاریجانی که منتقد سیاست‌های وارداتی کشور است ظاهراً از یاد برده که اتفاقاً طی سال‌های اخیر این مصوبات مجلس بوده که مسیر واردات کالا به کشور را تسهیل و هموار نموده‌اند؛ از ماده 33 برنامه چهارم تا طرح مجلس هشتم برای کاهش تعرفه واردات خودرو، همواره این مجلس بوده که چتر حمایتی خود را بر سر واردکنندگان بخش خصوصی گسترده است.بد نیست رئیس مجلس به جای خطابه‌سرایی زنجیره‌ای در امر «چوب بستنی»، پای صحبت وزرای سابق و لاحق حوزه صنعت و تجارت بنشیند تا متوجه شود که یکی از مسائل جدی آنان همواره پاسخگویی به آن دسته از نمایندگان مجلس بوده که دست در دست واردکنندگان کالاها از جمله خودرو به دفتر وزرای صنعتی و بازرگانی مراجعه کرده و خواستار تسهیل واردات بوده‌اند که بعضاً اگر هم به نتیجه‌ای دست نمی‌یافتند تیغ سؤال و استیضاح را روی وزیر مربوطه آخته می‌کردند. آقای علی لاریجانی نیک می‌دانند ماده 33 برنامه چهارم توسعه، دست دولت را برای مدیریت واردات بسته است. طبق این ماده دولت فقط با استفاده از ابزار تعرفه و آن هم در شرایط دامپینگ می تواند به عرصه مدیریت واردات وارد شود. در بند ز ماده 33 برنامه چهارم تصریح شده است دولت برای کنترل واردات صرفاً باید از ابزارهای تعرفه‌ای استفاده کند ضمن آنکه برای آماده سازی اقتصاد ایران برای ورود به سازمان تجارت جهانی(WTO) دولت مکلف شده همین موانع تعرفه‌ای را هم به تدریج حذف کند تا موضوع واردات به مکانیزم بازار و شبکه عرضه و تقاضا سپرده شود. پیام آشکار این سیاست مصوب مجلس شورای اسلامی‌ آن است که دولت نباید واردات را مدیریت کند! درواقع بخش مهمی ‌از داستان افزایش واردات طی سال‌های اخیر به دلیل مصوبات مجلس بوده که بر مبنای آن اصولاً دولت نمی‌توانسته با واردات برخورد کند.


3-آقای علی لاریجانی غیر از موضوع چوب بستنی علاقه‌مندی‌های دیگری هم در حوزه اقتصاد دارد که خواندنی است.رئیس مجلس سال گذشته در جمع فعالان اقتصادی شهر قم، عدالت مورد نظر دولت را «پول پاشیدن میان مردم» نامید و مدتی بعد نیز در جریان بازدید از یک خبرگزاری، سیاست‌های اقتصادی دولت را «اقتصاد رابین هودی» خواند که به نظر می‌رسد این دو کلید واژه بدیع رئیس مجلس یعنی «پول پاشیدن» و «اقتصاد رابین هودی» بهتر از کلید واژه «چوب بستنی» بتواند دغدغه‌های آقای علی لاریجانی را در حوزه اقتصاد آشکار سازد. مرور گفتارهای اقتصادی رئیس مجلس، آشکارا حکایت از آن دارد که وی معتقد به مکتب «تقدم تولید ثروت بر توزیع ثروت» است و از این منظر است که سیاست‌های دولت نهم و دهم نظیر هدفمندی یارانه‌ها که تولید و توزیع همزمان ثروت را دنبال می‌کند با عباراتی نظیر «پول پاشیدن میان مردم» یا «اقتصاد رابین هودی» توصیف می‌کند و اتفاقاً مسئله اصلی نیز در همین جا شکل می‌گیرد. اختلاف رویکردهای آقای علی لاریجانی و دولت نهم و دهم را نباید در موضوعاتی چون «واردات چوب بستنی» دنبال کرد بلکه تضاد اصلی در این صحنه، تفاوت میان مؤلفه‌های گفتمان بازارگرایی و جامعه گرایی است.آقای علی لاریجانی و همفکرانش به عنوان مدافعان «گفتمان بازارگرایی» که معتقد است همزمانی تولید ثروت با رفع نابرابری‌های درآمدی، فرایند توسعه را مختل می‌سازد در موضع تقابل با گفتمان جامعه گرای دولت دهم قرار دارند که معتقد است اصولاً تولید ثروت در جامعه‌ای که شکاف‌های طبقاتی در آن فرصت‌های اقتصادی را از دست آحاد مردم دور ساخته، شکل نخواهد گرفت. بنابراین «چوب بستنی» بهانه است. مسئله اصلی، تقابل بر سر «اقتصاد رابین هودی» است!


* دکترای اقتصاد-عضو هیأت علمی‌جهاد دانشگاهی