روزی روزگاری به قلم دکتر کریم عبداللهی |
چهارشنبه, 20 بهمن 1395 ساعت 18:53 بازدیدها:2852 مرتبه |
روزی روزگاری را سلطان جنگل قرار دهیم بلاخره کلی پیشنهاد مطرح شد ولی به نتیجه نرسیدند چرا که تعدادی از این موجودات که منابع و منافع جنگل در انحصار قدرت آنها بود از به خطر افتادن قدرتشان واهمه داشتند در این میان خر که بیشتر از همه از انسان ضربه خورده بود و بیشتر از همه میترسید پیشنهاد جالبی داد گفت ما که نمیتوانیم در مقابل این موجود دوپا کاری از پیش ببریم پس بهتره هر کسی هر قدرتی دارد به انسان ببخشد بلکه انسان کاملا از همه چیز سیر و اشباع شود و وقتی دید همه چیز دارد و کاملا اشباع شد شاید آن موقع دیگر با ما حیوانات جنگل کاری نخواهد داشت و ما را به حال خود رها خواهد کرد. همه با این پیشنهاد خر موافقت کردند و هر کسی هر قدرتی داشت به انسان بخشید شیر گفت قدرت من مال انسان عقاب گفت تیزبینی چشمهای من هم مال انسان مار گفت فرصت طلبی و ماجرا جوئی من هم مال انسان همه موجودات قدرت خود را دادند به انسان، انسان شد قویترین موجود روی زمین همه و همه موجودات شروع کردند به خوشحالی که همه چیز خود را دادیم به این موجود دو پا دیگر از امروز با ما کاری نخواهد داشت و از شر این موجود رهائی یافتیم، دیدند از بالای درخت جغد که ناظر این جلسه بود هی خی خی و جیغ جیغ میکند گفتند جغد دانا چیه انگار زیاد راضی نیستی. |