Notice: Constant html_javascript_convert_error_invvar already defined in /home/davtal/domains/davtalabin.com/public_html/modules/mod_typewriterticker/mod_typewriterticker.php on line 342
چهارشنبه, 05 اردیبهشت 1403

معرفی داوطلبان انتخابات

داوطلبان انتخابات مجلس و شوراها.

   اخبار انتخابات : آرشیو اخبار
همدلی با مردم بهتر از لیست مشترک انتخاباتی . مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
جمعه, 09 آبان 1393 ساعت 00:33 بازدیدها:2231 مرتبه

همدلی با مردم بهتر از لیست مشترک انتخاباتی. 
چندی پیش همایش وحدت اصولگرایان با محوریت آیت الله مصباح یزدی برگزار شد. اگرچه بخش قابل ملاحظه ای از جریان اصولگرائی حضور نداشتند اما ارزیابی رسانه ها از این همایش، خیز زودهنگام اصولگراها برای انتخابات مجلس آینده بود.



فارغ از انتخاباتی بودن یا نبودن این همایش، عنوان این همایش قابل تامل است؛"وحدت اصولگرایان"

درباره وحدت جریان اصولگرائی حرف ها بسیار است. اما در این مختصر از سه منظر این اقدام تحلیل می شود. ابتدا از حیث تحلیل سیاسی و جریان شناسی اصولگرائی است. نگاه دوم از منظر مدل و نحوه وحدت است و سوم نیز ماهیت این قبیل وحدت های سیاسی است که از دو موضوع اول مهمتر است.

نگاه اول؛ امکان سنجی وحدت!
آیا جریان اصولگرائی به وحدت سیاسی می رسد؟ به نظر میرسد پاسخ مثبت نباشد؛ به دو دلیل؛ دلیل اول این است که تعریف اصولگرائی بسیار کلی و مبهم است و طیف های متنوعی از گروه های مختلف را درون خود جای داده است. اصرار و تاکید بزرگان این جریان بر موسع گرفتن عنوان اصولگرائی، باعث شده است مردم نیز همه این گروه ها را تحت یک نام بشناسند. رهپویان، ایثارگران، موتلفه، جامعه مهندسین، جبهه پایداری، طیف لاریجانی، قالیباف، توکلی ... . اما آیا این گروه ها هم مشرب هستند؟

تعریف کلی و مبهم از اصولگرائی باعث یک تلقی غلط از مرزبندی های سیاسی شده است. این تعریف کلی و موسع و مبهم از اصولگرائی باعث شده است که برخی تصور کنند جریاناتی که درون اصولگرایئ با هم رقابت می‌کنند الا و لابد باید مقابل اصلاح طلبان با هم متحد شوند. حال آنکه فاصله اعتقادی و گفتمانی برخی اصولگرایان باهم، تفاوت چندانی با فاصله شان از بخشی از اصلاح طلبان نمیکند.

برخی تصور می کنند شرط لازم برای وحدت سیاسی در میان جریان اصولگرائی صرفا اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه و ارزشهای انقلاب اسلامی و اعلام برائت از فتنه است. حال آنکه برای وحدت سیاسی شرط های دیگری هم وجود دارد که از مهمترین آنها، التزام به این عقاید صحیح و مهم است که رعایت اخلاق، تحمل دیگران، رعایت قواعد بازی و کار جمعی و وفای به عهد و مواردی از این دست است. گرچه اعتقادات اصل است ولی وحدت بدون اخلاق سیاسی و کار جمعی نیست. اتفاقا بخش هایی از اصولگرایان به دلیل تلقی های متفاوت از موضوعات اعتقادی، مانند ولایت فقیه و جنبه های عملی اخلاق سیاسی اختلافات بسیار جدی با هم دارند. به نظر راقم این سطور کنار هم نشستن اصولگرای واقعی با اصلاح طلب خط امامی واقعی با اخلاق، منطقی تر و عملی تر از وحدت با اصولگرایی است که به رعایت اخلاق سیاسی پایبند نبوده است.

پس دلیل اول این است که طیف بندی های گسترده میان جریان اصولگرائی، وحدت یکپارچه را مشکل خواهد ساخت. مروری بر سابقه این وحدت ها که هنوز مردم آنها را فراموش نکرده اند، راهگشا است..

دلیل دوم و نکته مهمتر اینکه به دلیل همان تعریف کلی و مبهم از اصولگرائی، امروز طیف هایی به این نام شهرت یافته اند که اصولگراها نمی توانند سفره خود را بسادگی از آنها جدا کنند. مهمترین این گروه های منتسب به اصولگرائی، جریان احمدی نژاد و دوستان او است. اصولگرایان بخواهند و یا نخواهند، احمدی نژاد به پای آنها نوشته شده است. نه می توانند با او به وحدت برسند و نه می توانند حساب شان را به راحتی از احمدی نژادی ها جدا کنند. این چسبندگی ناخواسته نیز دو دلیل جدی دارد. دلیل اول همان تعریف غلط و موسع از اصولگرائی است که به ظاهرگرائی صرف منتهی شده است و دیگری که برای مردم مهمتر است، کم کاری جریان اصولگرائی در نقد بهنگام و اعلام برائت از منش و روش دولت گذشته است. البته که نادیده گرفتن پایگاه اجتماعی احمدی نژاد، ساده انگاری است.

دوم. مدل سوال برانگیز وحدت
اصولگرایان متاسفانه هنوز به این حقیقت که راه قدرت تنها و تنها از درون جامعه می گذرد، کم توجه اند. نقش مردم در تصمیمات سیاسی این جریان در اغلب موارد کم است. به سخن دیگر این جریان بر لابی گری های سیاسی بیشتر تکیه دارند تا جلب نظر مردم.

بدلیل همین برداشت غلط، تصور می کنند اگر گروه های سیاسی به وحدت برسند مردم و سبدهای رای و پایگاه های اجتماعی آنها نیز هم رای می شوند. برای همین مثلا اگر لاریجانی و جلیلی و توکلی را سر یک میز نشاندند؛ میشود توفیق در خلق وحدت. حال انکه نتیجه قهری این ائتلاف های نه چندان همگون، موجب تردید مردم به صداقت سیاسی این گروه ها است.

بگذریم که برخی جریانات اصولگرا بدلیل نداشتن اعتماد به نفس لازم برای فعالیت های سیاسی در کف جامعه، ادامه زیست سیاسی خود را در همبستگی با گروه های پرطرفدار دیده اند.

مهمتر اینکه این برداشت غلط باعث می شود همه وحدت در سبدهای رای خلاصه شود. وحدت باید در بینش و گرایش ها و رهیافت ها و برنامه ها و عملکردهای سیاسی خود را نشان دهد. مدل وحدت اصولگرایان طی سالهای گذشته وحدت برای رسیدن به قدرت و کسب رای بوده است. اسم این تحرکات وحدت نیست؛ در بهترین حالت، "ائتلاف سیاسی" است که به دهها دلیل مردم نسبت به این ائتلاف های یک شبه بی کم اعتماد هستند. دو گروه برای وحدت کنار هم می نشینند و بی آنکه ذره ای از مواضع شان عدول کنند و یا تلاش برای نزدیکی معرفتی و سیاسی داشته باشند، تنها به لیست مشترک فکر می کنند.

این قبیل تحرکات نشانه همان کم توجهی اصولگرایان به مردم است. گوئی برای حافظه تاریخی جامعه چندان شانی قائل نیستند. چطور ممکن است مردم دعواها و اختلافات اساسی گذشته را فراموش کنند و یکباره به لیست مشترک اعتماد کنند؟ نمونه این کم توجهی را می توان در محوریت اخیر وحدت اصولگرایان دید. با این همایش، آیت الله مصباح یزدی محور این وحدت جدید معرفی شد . آیت الله مصباح استاد فرزانه و عالم مبرز و زحمت کشیده در جرگه روحانیت صاحب نظر است. اما به یاد داریم که جریانی که در انتخابات های اخیر وحدت در میان اصولگرایان را سخت، پرهزینه و حتی ناممکن ساخت، تحت پشتیبانی ایشان بوده است. بنابراین وحدت امروز ذیل این استاد معزز سوال برانگیز است و قابل فهم نیست. هنوز چند ماهی بیشتر از رقابت های انتخابات اخیر نگذشته است که آیت الله مصباح با استناد به روایات و تاریخ انبیا تاکید داشتند که وحدت هایی از این دست ، غیر ضروری و بی معنا است. این برداشت آیت الله مصباح درست و یا نادرست، برای جریان اصولگرائی هزینه های قابل ملاحظه ای داشته است. چطور ممکن است امروز راس جریان ضدوحدت در میان اصولگرایان محور وحدت شوند؟ همین قبیل رفتارها در میان اصولگرایان است که باعث سوء ظن مردم نسبت به صداقت این جریان شده و می شود.

و اما مهمتر؛ وحدتِ وحدت شکن است

کشور امروز بیش از گذشته به وحدت نیاز دارد. در میان اصولگرایان افراد و گروه هائی وجود دارند که جز دغدغه انقلاب و رهبری، هیچ انگیزه ای برای ماندن در قدرت ندارند.

مخاطب انتقاد سوم به همایش اخیر، این افراد دلسوز هستند. نیاز مبرم امروز وحدت است. وحدت یعنی همدلی. همدلی و وحدت در همه سطوح نیاز است اما مهمترین آن، وحدت اجتماعی و همدلی با مردم است. همدلی با اخلاق و صداقت شکل می گیرد نه لیست مشترک. برای ایجاد همدلی باید میان مردم رفت و با کاهش اختلافات و خصومت ها، گروه های اجتماعی را به هم نزدیک کرد. کسانی که امروز وحدت و وفاق اجتماعی را یک ضرورت برای حفظ انقلاب می دانند باید برای نزدیک شدن و همدل شدن مردم تلاش کنند.

و اما نسبت این قبیل وحدت های سیاسی و انتخاباتی با وفاق اجتماعی چیست؟ به نظر میرسد این دست اقدامات فارغ از امکان تحقق آن، یک عارضه جدی دارد و آن نیز وحدت شکنی در سطح جامعه است.

وحدت اصولگرایان برای رقابت با اصلاح طلبان است. یکی از عوارض این نوع وحدت ها تشدید دو قطبی کردن فضای سیاسی کشور است. اصولگرایان وقتی متحد شوند اصلاح طلبان را نیز به ائتلاف می رسند.

این دوقطبی های سیاسی، به دو قطبی اجتماعی منجر می شود. دوران چپ و راست گذشته است. جامعه سیاسی آنقدر بالغ شده است که تنها در دوجریان صرف نمی گنجد. طیف های متنوع سیاسی شکل گرفته است. این دوقطبی های سیاسی فضای رقابت را استقلال-پرسپولیسی می کند. رقابت را به سطح خانواده های می کشاند. رقابت غیر واقعی که بی توجه به مواضع اصلی اختلاف است، جامعه را در سطح احساسات و هیجانات زودگذر متوقف می سازد.

برخی از اصولگراها همواره چنین تصور میکنند که همه اصلاح طلبان میخواهند کشور را دو دستی تقدیم آمریکا کنند. حال آنکه این تلقی و دشمن سازی کاذب چند اشکال دارد.

اول اینکه با این کار اصلاح طلب معتدل، متدین و وفادار به نظام را در کنار اصلاح طلب افراطی و رادیکال قرار می دهند که به زیان کشور و نظام است.

دوم اینکه حق را صرفا در انحصار خودشان می بینند و انقلاب و ولایت فقیه را ارزشهائی می دانند که جز اصولگراها( آن هم نه همه آن ها)، کسی را با آن نسبتی نیست و بقیه دنبال آمریکائی سازی نظام هستند. این تلقی نادرست نیز عده ای را در موضع ضدیت با ارزش های انقلاب قرار می دهد.

سوم اینکه به شدت بازار ظاهرگرائی را در جریان اصولگرائی داغ می کنند چه انکه عده ای فرصت طلب با نقاب نفاق فرصت فساد بیشتر می یابند.

چهارم اینکه اجازه تعالی و تکامل تحزب گرائی و زیست سیاسی را به گروه ها و احزاب نمی دهند و اختلافات را صرفا در سطح دفاع از نظام و ضدیت با نظام خلاصه می کنند، حال آنکه اختلافات بسیار متنوع تر و در سطوح کارشناسی است.

و پنجم که بسیار مهم است اینکه با دوقطبی کردن احزاب سیاسی کشور، جامعه و مردم را نیز دو قطبی می کنند و اختلافات را از سطح کارشناسی به سطوح ایدئولوژیک می کشند و با بالابردن تعصبات و هیجانات سیاسی، بذر کینه و اختلاف میان مردم می پاشند.

جریان اصولگرائی اگر به دنبال وحدت برای پیشرفت کشور است، که کثیری از آنان چنین اند، باید بیشتر به فکر همدلی مردم باشد نه هم لیست شدن سیاسیون.

امروز مملکت نیاز به کارآمدی دارد. برای پیشرفت کشور باید وحدت حول کارآمدی شکل بگیرد. نزدیکی برخی از این اصولگراها به اصلاح طلبان واقعی و دلسوز انقلاب بیشتر از برخی اصولگرایان ظاهرگرا ضروری است.

بزرگان سنتی اصولگرائی اجازه دهند این رویش های جدید سیاسی در میان احزاب و گروه ها رشد کنند و خود را به مردم عرضه کنند. این وحدت های صوری اجازه دیده شدن این گروه های تازه نفس را نمی دهد. جامعه نیاز به شنیدن حرف های جدید دارد. قدرت نیز در صداقت است. مردم صداقت را نه با القای لیست مشترک بلکه با منطق و جان و دلشان می فهمند.

اصولگرایان از فرصت دوری از قدرت استفاده کنند. با اعتماد به نفس و اعتقاد به لطف و برکت الهی، میان مردم بروند و حرف های ایجابی بزنند و صادقانه خودشان را اثبات کنند. حافظ اصلی این انقلاب مردمسالاری واقعی و اعتماد صادقانه به انتخاب مردم است.

 

افزودن نظر


کد امنیتی
تصویر جدید

خراسان شمالی


آمار بازدیدکنندگان

149امروزmod_vvisit_counter
431دیروزmod_vvisit_counter
4592این هفتهmod_vvisit_counter
8932هفته گذشتهmod_vvisit_counter
33802این ماهmod_vvisit_counter
23469ماه گذشتهmod_vvisit_counter
19363847کل بازدیدهاmod_vvisit_counter

بازدیدکنندگان: 14 مهمان حاضر
IP شما: 18.220.154.41
Mozilla 5.0, 
امروز: 05 اردیبهشت 1403