هیلا صدیقی : باید فضا برای روی کار آمدن مدیران جدید باز شود. لازم است تا نسل جدیدی از مدیران روی کار بیایند که خاطره کمتری از درگیری و رقابتهای سیاسی و شخصی و بین جناحی داشته باشند و بتوانند باب جدیدی را برای گفتگو با جناحهای دیگر باز کنند. به نظر میرسد که با نسل قدیمی نمیتوان به این هدف دست یافت. برخی از کارشناسان معتقدند یکی از مشکلاتی که کشورمان با آن روبرو شده، پیری مدیریتی است. عدم تعویض به موقع و مناسب نسلهای مدیریتی و نبود یک مسیر مناسب برای ورود نیروهای جوان به این عرصه از جمله آسیبهای این حوزه به شمار میرود.
در همین رابطه سلام نو گفتگویی با هیلا صدیقی، فعال جوان سیاسی انجام داده که در ادامه میخوانید: از سه جهت میتوان گفت که باید یک جابجایی در نسل مدیران به وقوع بپیوندد. اولا باید در نظر داشت که با ادامه روند فعلی، مدیرانی که هم اکنون بر سر کار هستند نهایتا فقط تا چند سال دیگر توان کار کردن دارند و پس از آن دیگر توانایی اداره امور را نخواهند داشت و از کار خواهند افتاد. در نهایت پس از آنکه این نسل از مدیران از کار افتادند، به ناچار افراد فاقد تجربه بر سر کار خواهند آمد. این در حالیست که هم اکنون فضا باید به نحوی باز شود که مدیران جدید روی کار آمده و در کنار مدیران قدیمی کسب تجربه کنند تا در نهایت بدین طریق فضا برای نسل بعدی مدیران مهیا شود.
نکته قابل توجه دیگری که وجود دارد آن است که بسیاری از وقابع سیاسی و خصوصا اتفاقات پس از سال ۱۳۸۸ نتیجه یک دست از رقابتها و مناسبات شخصی میان مدیران سابق هستند که از سطح رقابتهای سیاسی خارج شده و به سمت رقابتهای شخصی پیش رفته است. آتش این اختلافات و رقابتهای قدیمی، نسلهای بعدی را هم مورد گزند قرار داده است. به همین علت برای آنکه از فضای رقابت و کینههای شخصی دور شویم، لازم است تا نسل جدیدی از مدیران روی کار بیایند که خاطره کمتری از درگیری و رقابتهای سیاسی و شخصی و بین جناحی داشته باشند و بتوانند باب جدیدی را برای گفتگو با جناحهای دیگر باز کنند. به نظر میرسد که با نسل قدیمی نمیتوان به خوبی این هدف را محقق کرد.
مدیران سابق، مدیران دهههای ۵۰ و ۶۰ هستند که نسل انقلابی کشور محسوب میشوند. نسل جدید و به خصوص جوانان اصلاح طلب از لحاظ تفکر و ایدئولوژی لزوما مانند نسل پیشین نیستند. در حقیقت باید این واقعیت را پذیرفت که افراد تغییر میکنند. اگرچه اصلاحات، جریان افرادی است که میتوان گفت نسبت به دهههای ۵۰ و ۶۰ تغییر کردهاند، اما با تمام این اوصاف انسانها با همه تغیراتشان، گذشته خود را به همراه دارند. جامعه آینده ایران نیز نیازمند ایدئولوژی جدید، گروه جدید و طرز تفکر نسل جدید است و به سه دلیل مذکور مدیران گذشته باید جای خود را به مدیران نسل جدید دهند.
در پاسخ به این سوال که چرا نسل گذشته مدیران و حتی خود اصلاح طلبان که شعار جوان گرایی سر میدهند فضا را برای حضور مدیران جدید باز نمیکنند؟ گفت: نگاه من از بیرون نسبت به این قضیه آن است که انحصار گرایی در میان جمع وسیعی از اصلاح طلبان فراگیر شده است. همچنین باید توجه داشت که افراد فعال در یک جریان سیاسی شاید لزوما برای دریافت یک پست و سمت مدیریتی کارآمدی لازم را نداشته باشد. در حقیقت تجربه و فعالیت جوانان اصلاح طلب در سالهای اخیر حول فعالیتهای حزبی و سیاسی و ژورنالیستی شکل گرفته است و بسیاری از جوانان اصلاح طلب تجربه و کارشناسی لازم برای دریافت برخی از پستهای مدیریتی را ندارند و برای یک رشته خاص مدیریتی به طور تخصصی فعالیت نکردهاند. به بیان بهتر جوانان اصلاح طلب بیشتر مجموعهای از جوانان فعال در زمینههای سیاسی و اجتماعی هستند.
برای آنکه بتوانیم نسل جدیدی از مدیران را بر سر کار بیاوریم، باید بتوانیم نسل جدیدی از متخصصان را جذب کنیم. اصلاح طلبان نباید با این نگاه پیش بروند که اگر جریان اصلاحات بدنبال روی کار آوردن نسل جدیدی از مدیران است حتما باید این مدیران را از داخل جناح خود بر سر کار آورد. در حقیقت همواره فعالین سیاسی باید فضا را آماده کنند تا متخصصین را جذب کرده و در پستهای مدیریتی قرار دهند. ما نخبگانی در خارج از کشور داریم که شاید انگیزهای برای بازگشت به ایران نداشته باشند و میتوانیم آنها را با به کارگیری در پستهای مدیریتی مناسب مجددا جذب کنیم. |