خشونت زنان علیه زنان! ![](/images/sitepic/zanan aleyhe zanan.jpg) برای نمونه میتوان به دو مامور زن مرتبط با موضوع نخست وزیر سابق کشورمان اشاره کرد که در روز عید غدیرخم، رفتارهایی تند و نادرست با دو فرزند ایشان داشتند.
خشونت علیه زنان، اصطلاحی است که در دنیای امروز زیاد شنیده میشود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل
«تهدید به این کارها، اِعمال اجبار یا سلب مستبدانۀ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود.
متاسفانه عدهای در کشورهای جهان سوم بر این باورند که مقابله با اینگونه خشونتها مختص جریانات فمنیستی است که گاهی از آن توسط برخی به عنوان یک کالای غربی برای ایجاد اختلال در زندگی زناشویی یاد میشود. برخی نیز معیار اطلاق لفظ خشونت علیه زنان را صرفا در موارد طمع جنسی میدانند یا آن را در روابط زناشویی جوامع منحط جستجو میکنند.
اعمال خشونت آمیز علیه زنان اقسام گوناگونی دارند که در بیشتر مواقع، نه موضوع طمع ورزی جنسی در میان است و نه خشونت توسط شوهر یا محارم صورت میگیرد، بلکه در بسیاری از موارد زنان مظلوم و بیدفاع توسط افراد زورگو و مستبد مورد خشونت واقع میشوند که این مسئله معمولا ریشه در برخی ناهنجاریهای اجتماعی دارد.
عدم حمایت کافی از زنان خود سرپرست، عدم آشنایی زنان و دختران با حقوق و جایگاه واقعی خود، محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی برای زنان، وجود برخی اشکالات و نارساییها در قوانین فعلی، کم توجهی برخی نهادهای قضایی و نظارتی و البته رواج مرد سالاری در جامعه از اهمّ مشکلاتی است که در کشور ما به افزایش خشونت علیه زنان دامن میزند.
در تعالیم دینی ما نیز حساسیت بسیاری نسبت به رفتارهای خشونت آمیز با جنس مونث وجود دارد که آیات و روایات فراوانی به این مهم اشاره دارند. از جمله میتوان به خطبۀ تاریخی امیرالمومنین اشاره کرد که پس از کشیدن خلخال از پای یک زن یهودی، ایراد شد. در آن خطبه حضرت با حالت اندوه فراوان به صورت خود سیلی زدند و از مردم خواستند که اگر از شدت اندوه جان داد، او را سرزنش نکنند، به نوعی میتوان بالاترین حدّ حساسیت ایشان را در موضوع مبارزه با ظلم و جور دانست.
همۀ آنچه گفته شد، خشونت مردان علیه زنان را در ذهن تداعی میکرد، در حالیکه نوعی از خشونت در جوامع گوناگون، به خصوص در ایران وجود دارد که طی آن، زنان مستبد و قدرتمند رفتارهای غیرانسانی و توأم با خشونتی را علیه همجنسان ضعیف خود روا میدارند. این نوع خشونت به دو دلیل خطرناکتر از سایرین است. اول اینکه، چون این خشونت توسط زنان، علیه زنان صورت میگیرد، معمولا کمتر مورد توجه و پیگیری واقع میشود و دلیل دوم این است که خشونت زنان علیه زنان، خشونت به توان۲ محسوب میشود. چراکه علاوه بر فرد تحت خشونت، خود شخص خشن نیز قربانی خشونتی بزرگتر واقع شده است.
طبق تعریف سازمان ملل متحد، کارهایی که موجب آسیب فیزیکی، جنسی و روانی در زنان گردد، مصداقی از خشونت علیه زنان محسوب میشوند. پس میتوان نتیجه گرفت، هرکاری که زنان را از حالت لطافت و ظرافت زنانه خارج کند، میتواند نمونهای از آسیب روانی-جنسی و حتی فیزیکی محسوب شود.
پس زنهایی که بر خلاف ویژگیهای حاکم بر خلقتِ جنس مونث، رفتارهای خشن، تند و نامتعارف از خود نشان میدهند، یکی از قربانیان اصلی «خشونت» میباشند که از این قبیل افراد در جمع پرسنل مونث نیروی انتظامی یا نهادهای امنیتی کشورمان کم نیستند. برای نمونه میتوان به دو مامور زن مرتبط با موضوع نخست وزیر سابق کشورمان اشاره کرد که در روز عید غدیرخم، رفتارهایی تند و نادرست با دو فرزند ایشان داشتند.
اما روز گذشته خبر نگران کنندهای به نقل از سردار احمدی مقدم منتشر شد و از ایجاد «یگان زن ضد اغتشاش» حکایت داشت که اگر این طرح به اجرا درآید، معلوم نیست برای تامین نیروهای آن، چه تعداد زن و دختر باید صفات زنانۀ خود را بدرود بگویند و قربانی روحیه خشنی که طبیعتا در این بخش از نیروی انتظامی وجود دارد بشوند. به هرحال امیدواریم این طرح و تمام طرحهای مشابهی که قصد دارند تعدادی از زنان و دختران جامعۀ ما را از مهر مادرانه و عاطفۀ زنانه تهی کنند، هیچگاه به مرحلۀ اجرا نرسند. |