انتخابات مجلس : چگونه میتوان نتیجه انتخابات شهرهای بزرگ را به راحتی تغییر داد؟! ![](/images/sitepic/majles va tagire ara.bmp) نمایندگان تهران در مجلس ششم تقریبا همگی اصلاحطلب و در مجالس هفتم تا نهم، تقریبا همگی اصولگرا بودند، این در حالی است که جمعیت زیادی از مردم تهران طرفدار جناح مقابل بودند، آیا نمیشود نتیجه انتخابات را به روشی تغییر داد؟
حق رای و انتخاب مسئولان کشور با رای مردم در ایران پدیده نسبتا جوانی است. هر چند که ایران در بین کشورهای خاورمیانه از معدود کشورهایی است که در آن رایگیری و مشارکت عمومی واقعی صورت میگیرد ولی بعضی از کشورها هستند که قرنها است علی رغم همه تبعیضها و تناقضهای موجود، در آنها مقامات با آرای مردم انتخاب میشوند.
همین جوانی پدیده رایگیری در ایران باعث شده است که بعضی از جنبههای رای گیری در ایران ناشناخته باشد و حتی فراتر از آن، معنای حقوق اکثریت به خوبی شناخته نشود.
تحلیل و مطالعه روشهای رایگیری یکی از زیر شاخههای علم سیاست است که فهم و استفاده از آن در حوزههای دیگر و از جمله اقتصاد و ریاضیات نیز مورد نظر است.
در ایران، سطوح مختلف مقامات و مسئولان کشور به روشهای مستقیم و غیر مستقیم به وسیله مردم انتخاب میشوند. انتخابات شوراهای شهر و روستا، انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و مجلس خبرگان از جمله انتخابات عمومی در ایران هستند و علاوه بر آن شرکتها و مجامع و احزاب نیز انتخابات درونی خاص خود را دارند.
مجموعهای از قوانین بنیادی مربوط به انتخابات در ایران در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است و بخش فرعی قوانین انتخاباتی توسط مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادها تصویب و تائید میشود.
برای مثال، مجموعه قوانین مربوط به انتخابات مجلس، از شرایط رای دهندگان و نامزدها تا حوزههای انتخابیه و تعداد نمایندگان هر حوزه در مجلس از جمله مواردی است که در گذر زمان و بر اساس قانون اساسی قابل تغییر است.
به طور مشخص در سالهای اخیر همواره طرحهایی مطرح بوده است تا برای این که نگاه نمایندگان ملیتر بوده و مسائل منطقهای و محلی کمتر بر تصمیمات آنها در مجلس تأثیر بگذارد، انتخابات مجلس به صورت استانی برگزار شود. به عبارت دیگر در این حالت همه استان یک حوزه انتخابیه واحد خواهد بود و مردم استان به جای یک یا دو یا چند نماینده برای شهرستان خود، تعداد بیشتری نماینده برای استان خود انتخاب میکنند.
اگر در ایران، جمعی از دانشمندان علوم سیاسی متخصص در امر رایگیری وجود داشتند که تخصص تجزیه و تحلیل چنین تصمیمی را داشته باشند، میشد این مسأله را به آنها سپرد تا آنها با استفاده از تخصص خود در تحلیل و تجزیه روشها و مکانیزمهای رایگیری و نیز استفاده احتمالی از تخصص اهالی علم ریاضی و آمار، نتیجه و عاقبت این تصمیم را موشکافی کنند.
تا رسیدن آن روز و بر آورده شدن این امید، میتوان مواردی را به عنوان مسأله برای عامه مردم، نخبگان و حتی نمایندگان مجلس طرح کرد تا آنها با فکر کردن به آن، خیر و صلاح مملکت را از زاویهای دیگر هم بسنجند.
از آن جمله، شکل رایگیری در شهرهای بزرگ کشور است که چندین نفر از آنها به مجلس شورای اسلامی راه مییابند و کمی تغییر در قوانین و ساز و کارهای انتخاباتی میتواند به راحتی نتیجه آن را تغییر دهد!
یکی از ملاکهای مهم در حقیقی و مفید بودن یک انتخابات این است که منتخبین آن، نماینده واقعی ترکیب همه گرایشهای مردم باشند. برای مثال اگر روزی جامعه به ایدههای اصولگرایانه نزدیک شد، مجلس هم باید نماینده همین ترکیب باشد و اگر روزی برای مثال جامعه به سمت اصلاحطلبی رفت، مجلس هم باید گرایشش به همین سمت باشد.
سوال این جاست که اگر روزی، برای مثال 60 درصد جمعیت طرفدار جناح الف بودند و 40 درصد طرفدار جناح ب، آن گاه ترکیب منتخبین این مردم باید چگونه باشد. آیا باید همه نمایندگان از طرفداران جناح الف باشند یا این که جمعیت اقلیت 40 درصدی هم باید نمایندگانی در بین منتخبین داشته باشند؟
حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر که در مجلس شورای اسلامی دارای سی نماینده است، مثال جالبی است که میتوان این سوال را در مورد آن مطرح کرد. در مجلس ششم، تقریباً همه نمایندههای تهران به استثنای اقلیتی کوچک از بین اصلاحطلبان بودند و در سه مجلس هفتم تا نهم اوضاع بر عکس شد. به عبارت دیگر، در مکانیزم فعلی انتخابات در تهران، کافی است جناحی حمایتی کمی بیشتر از پنجاه درصد مردم را داشته باشد تا همه کرسیهای نمایندگی تهران یا هر شهر دیگری را کسب کند.
حتی میتوان حالت بدتری را در نظر گرفت که اگر روزی در کشور سه جناح اصلی با محبوبیت فرضی 40، 30 و 30 درصدی در بین مردم وجود داشته باشد، در انتخاباتی با ساز و کار فعلی، همه کرسیها به حزبی با حمایت 40 درصدی برسد و 60 درصد مردم هیچ صدایی در مجلس نداشته باشند.
حال فرض کنید که روزی همین سیستم فعلی رایگیری در تهران که سی نماینده به روش مستقیم و انفرادی و غیر لیستی انتخاب میشوند به همه استانهای کشور تعمیم داده شود، نتیجه حاصلی مجلسی است که ممکن است هر 290 نماینده آن اصلاحطلب یا هر 290 نماینده آن اصولگرا باشند!
دو راه حل برای رفع چنین مشکلی قابل تصور است:
نخست آن که حوزههای انتخابیه به قدری کوچک شوند که هر حوزه فقط یک نماینده داشته باشد. در چنین حالتی، در مناطقی که تراکم طرفداران یک جناح بیشتر است، آن جناح میتواند کرسیهای نمایندگی را کسب کند تا به طور کامل از صحنه حذف نشود. برای مثال در تهران، سلیقه سیاسی ساکنان مناطق مختلف مثلاً در شمیرانات و شهر ری فرق میکند. جدا کردن این حوزهها از یکدیگر باعث میشود که از یکدست شدن نتیجه انتخابات تهران در دست یک جناح کاسته شود.
راه دیگر رایگیری لیستی و تقسیم کرسیها بر اساس آرای لیستها است. در این روش، به عنوان مثال لیستی که در حوزه انتخابیه تهران 40 درصد هوادار دارد، میتوان 12 نفر از قویترین افرادش را به مجلس بفرستد و لیستی که 60 درصد هوادار دارد، در مجلس 18 نماینده خواهد داشت. احتمالا این نتیجه به اعتدال و خیر کشور نزدیکتر است، چون چندان مناسب نیست که مثلاً 40 درصد جمعیت اصولگرا یا اصلاحطلب تهرانی در مجلس هیچ نمایندهای نداشته باشند. این حالت در مورد دیگر حوزههای انتخابیه که چند منتخب دارند نیز میتواند صادق باشد.
مثال تهران و تغییر در شیوه انتخابات آن، تنها یک نمونه از کاربردهای دانش نظامهای رایگیری است. اثرات و عواقب تغییر در نظام رای گیری مسألهای است که میشود مدتها به آن اندیشید تا بهترین حالت برای اداره بهتر کشور انتخاب شود.
برچسب: کاندیداهای احتمالی مجلس دهم تهران ، کاندیداهای اصلاح طلب مجلس دهم تهران ، نمایندگان مجلس . انتخابات مجلس شورای اسلامی |